پنجره ها چیز بدی هستند ..
نه این که واقعا بد باشند ها ... نه ... گاهی خوبند ؛ و گاهی بد ...
بعضی روزها نگاهت در چهارچوبش قرار می گیرد و باران را نگاه می کنی ...
گاهی عشقت را در آغوش می کشی و با هم ، در تاریکی شب شهر را نگاه می کنید
که چطور آرام آرام به خواب می رود ...
خلاصه هزاران بار می شود از پنجره طلوع و غروب خورشید را نگاه کرد و لذت برد
یا گاهی غمگین شد ..
اما هیچ چیزی عذاب آورتر از این نیست که در کنار پنجره به انتظار کسی بنشینی ،
که می دانی دیگر هیچ وقت بر نمی گردد ..



{ عليرضا اسفندياری }