گآهےْ وَقٺ‌هآ
آدَم بدونِ ایٍنڪہِ بفَهمــہِ"
یِهـو میشہِ اَمآنَٺــے،
اَمانٺےِ ڪَسے ڪهِ دوسش دآرهِ،
پَس لٌطفاً حَٺــماً،
"مٌرآقـــب خٌودٺ بآش"
اَمآنَٺےِ‌ِمَنـےشٌمآ

کافکا تو کتاب نامه‌هایی به میلنا دربا‌ره‌ی نامه‌ی میلنا که یه زمانی رابطه‌ی عاشقانه‌ای باهم داشتند نوشته: « اون نگفت دوستت دارم. اما نامه‌اش را اینگونه تمام کرد؛ “بالِ تو را می‌ بوسم پرنده ی قلبم».

فکر میکنی واسه من آسونه که با یکی دیگه ببینمت؟
- تو کسی بودی که رابطمونو تموم کرد، یادته؟
آره چون ازت عصبی بودم نه به خاطر اینکه دیگه دوستت نداشتم...!

مَـن اِنقَد داغـــٓــونَم که

گُفتَن ندآرهـــ

تُـوخوش باش عزیـْــزَم

تووُمَن ندآره

هِی ←"زَمانـ"→ دااَره میرِه [!]

مَنَمـ یِه دُختَرِ جَوونـ کِه |حِسابیـ| پیـرِه [!] [):]`