من تاریک‌ ترین قسمتای روحتو دیدم
و به جای رفتن بوسیدمشون . :)

•
و یادمـ آمد
چقدر عمیق نفس می کشید وقتی می بوسیدمش .️




. .

دوست داشتنم توی کلمه ها نمیگنجید ،
به جای گفتنش بوسیدمش ...!

. فاطمه جوادی

.

بوسیدمش ...!
و یک نفس تا خانه‌مان دویدم !
آن روز ؛
همه چیز زیبا بود؛ حتی قار قار کلاغ ها!

#محمد_شیرین_زاده

وقتی بوسیدمش دستم را گرفت
گذاشت روی قلبش..

وقتی بوسیدمش
دستم را گرفت
گذاشت روی قلبش
گفت ببین چقدر تند میزنه
فکر کن تندتر تپیدن قلب کسی که دوستش داری بخاطر #تو باشد؛
چه حس خوبی...!


#mim

✨
بوسیدمش و یک نفس
تا خانه مان دویدمـ
آن روز همه چیز زیبا بود
حتی قار قار کلاغ ♥️

ﻫﻔﺪﻩ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻮﺩ
ﭘﺸﺖ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﺸﻮﯾﯽ ﻗﺎﯾﻢ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ
ﭘﺪﺭﻡ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﺸﻮﯾﯽ ﺍﻣﺪ ﺑﯿﺮﻭﻥ
ﺗﺮﺳﺎﻧﺪﻣﺶ ،ﺑﻬﺶ ﺧﻨﺪﯾﺪﻡ .
ﺍﻭ ﻫﻢ ﺧﻨﺪﯾﺪ .
ﺩﺭ ﺍﻥ ﺳﻦ ﻭ ﺳﺎﻝﺳﯿﮕﺎﺭﯼ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ
ﺩﺭ ﺣﻤﺎﻡ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﻣﯿﮑﺸﯿﺪﻡ
ﺍﻥ ﺭﻭﺯ ﺭﺍ ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﻤﯿﮑﻨﻢ
ﻫﻤﺎﻥ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﯾﻮﺍﺷﮑﯽ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﺗﺎ ﺩﺭﺣﻤﺎﻡ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﺑﮑﺸﻢ
ﺳﯿﮕﺎﺭ ﮐﺸﯿﺪﻧﻢ ﻃﻮﻝ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩ
ﭼﻬﺎﺭ ﻧﺦ !
ﻧﺦ ﺍﺧﺮ ﺭﺍ ﮐﻪ ﮐﺸﯿﺪﻡ
ﺳﯿﮕﺎﺭ ﻫﺎﺭﺍ ﮐﻪ ﺍﺯﺗﺮﺱ ﭘﺪﺭ ﺩﺭ ﭼﺎﻩ ﺣﻤﺎﻡ ﻓﺮﻭ ﮐﺮﺩﻡ
ﺍﺯ ﺩﺭﺣﻤﺎﻡ ﮐﻪ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺍﻣﺪﻡ
ﭘﺪﺭﻡ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪﭘﺸﺖ ﺩﺭ ﺣﻤﺎﻡ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺧﻮﺍﺑﺶ ﺑﺮﺩﻩﺍﺳﺖ
ﺍﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺗﺎ ﻣﺮﺍ ﺑﺘﺮﺳﺎﻧﺪ
ﺑﻐﻠﺶ ﮐﺮﺩﻡ
. ﺑﻮﺳﯿﺪﻣﺵ
ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻡ
ﻭ ﺩﯾﮕﺮ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﻧﮑﺸﯿﺪﻡ ..

گفتم خدایا عاشقم کن خدا خندیدو گفت :
او که باشد مرا از یاد میبری ...
قسم خوردم که تا ابد در یادم میماني .
خدا او را به من داد و نظاره گر شد ...
دستانش راگرفتم
خدا دلش لرزید ...
بوسیدمش خدا گریست ...
درآغوشش گرفتم
خدا دورشد ...
حالامن نه " خدا " را پیدا می کنم نه " او " را ...
خدا در میان گناهانم گم شده و " او " در آغوش دیگری ...

از حیف نون میپرسن ،سفر حج چطور بود ؟
.
.
.
میگه خیلی سنگ به سر و
صورتم خورد ولی بالاخره بوسیدمش !