آقای همساده : آقو ما دیروز تو یه قبرستونی بودیم دیدیم یه مراسم ختم بری یه بوویی گرفتن،گفتیم مام شرکت کنیم ثواب داره ! همه نشسته بودیم ناراحت،ییهو خونواده زن دوم مرحوم پیداشون شد! آقو دو تو خونواده افتادن رو سر ما! مام نفهمیدیم چیتو شد! اقد مشت و لگد خورد تو پوزمون فکمون از 36 جا شکست!!! آخرشم از رو ناراحتی اشتباهی ما رو بجا مرحوم دفن کردن!!!
رفتیم اون دنیا ما رو فرستادن شوفاژ خونه جهنم ... اونجو فقط ما بودیم و هیتلر ... تا ما رو دید گفت : همساده یه دقه این نامه امال منو نگهدور بند کفشمو ببندم... دقیقا همو موقع دو تو فرشته اومدن بری بررسی نامه اعمال! هیچی دیگه جنگ جهانی افتاد گردن ما، هیتلرم بهشتی شد!!!
یعنی الان داغونما...له لهم