غمگینترین شعر برای من متعلق بهاین بیت از شهریاره:
"آزرده دل از کوی تو رفتیم و نگفتی
کی بود؟ کجا رفت؟ چرا بود و چرا نیست؟"
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی رفتیم
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
غم انگیز ترین بیت هم مال شهریاره که میگه:
آزرده دل از کوی تو رفتیم و نگفتی
کی بود؟ کجا رفت؟ چرا بود و چرا نیست
کنار هم که بودیم حرفهامون تمومی نداشت؛ از شعر و کتاب شروع میکردیم، میرسیدیم به فلسفه و عرفان، از موسیقی و هنر آسمون ریسمون میبافتیم، میرسیدیم به تحلیل تاریخ، گاهی بیهوا میرفتیم سراغ مرور خاطرات کودکی و آدمهایی که یه جایی توی گذشته جا موندن. حرفهامون مثل رود جاری بود؛ بیتوقف، بیقید، بیدغدغهی زمان. گاهی با یک جملهی ساده، ساعتها گرم صحبت میشدیم، گاهی یک نگاه کافی بود تا فکر هم رو بخونیم. الان اما همهی حرفها سنگینی میکنه روی دلم، تکرارشون میکنم و انگار توی دیوارهای خونه پژواک میشن، بدون شنونده. من هنوز از شعر شروع میکنم، به فلسفه و هنر میرسم، میخوام از خاطرات رد شم اما تو رو اونجا میبینم، جا میمونم از رفتن.
ما نسل خستهای هستیم که یاد گرفتیم آرزوهامون رو سانسور کنیم، تا بتونیم با حداقلها زنده بمونیم.
ما بار دردهای حلنشدهی نسل قبل رو کشیدیم و جرات نکردیم حتی بگیم «خستهایم» تا مبادا بگن ضعیفیم.
هفتهی پیش این موقعها داشتیم یاد میگرفتیم اگر خواستن توی اسنپ بکشنمون چجوری مقاومت کنیم،
این هفته هم داریم فرق صدای ضدهوایی و موشک رو یاد میگیریم. نمیخوام هفته ی بعد رو ببینم…
نمیدونم کی نیاز داره این رو بشنوه ولی وقتی میفهمی میتونستی بهتر حرف بزنی، رفتار کنی یا واکنش نشون بدی، خودت رو سرزنش نکن و ببخش، بیشترمون تا وقتی چیزی یاد نگرفتیم همون کاری رو میکنیم که بلدیم، وقتی چیزهای جدید یاد میگیریم کم کم تغییر میکنیم و بهتر میشیم.
اگر آدمای ناامن زندگیمون وجود نداشتن، یاد نمیگرفتیم چطوری حدومرزهامون رو با بقیه تعیین کنیم!
'
ڪاش میشد دست اتفاق هاے تلخ زندگے را میگرفتیم تا نیوفتند...
. .
جز تو یاری نگرفتیم و نخواهیم گرفت
بر همان عهد که بودیم بر آنیم هنو
مغزها میگن "پذیرفتیمش. تمام."
و بعد از چند ماه، فرمان گریه به چشما صادر میکنن.