‏مولانا حسودانه می‌پرسد: «جانِ جهان! دوش کجا بوده‌ای؟» بعد خودش را دلداری می‌دهد: «در دل ما بوده‌ای». بعد سعی می‌کند دلِ محبوب را نرم کند: «آه که من دوش چه‌سان بوده‌ام!» و باز حسادت هجوم می‌آورد: «آه که تو دوش که‌ را بوده‌ای!» و دوباره خودش را دلداری می‌دهد: «در آغوش قبا بوده‌ای.»


. .

ماییم و موج سودا، شب تا به روز تنها
خواهی بیا ببخشا، خواهی برو جفا کن…
مولانا

سعی کنید توی روابطتون بیشتر با طرف مقابلتون همکاری کنید تا باحسودای رابطه!
‌
.࿐

هر که سودای #تُ دارد، چه غم از هر دو جهانش...


#سعدی

ممکن ز تو چون نیست که بردارم دل

آن به که به سودای تو بسپارم دل

. مولانا

. .

عاشقان عشق را هم عشق و سودا می‌کُشد..

#مولانا

‌

میگذارمَت روی چشمانم
و این شهر را با تو قدم میزنم
مجبورشان میکنم تا
برایِ دوست داشتنمان اسپند دود کنند!
کور شود چشمِ حسودان . .
لال شود زبانِ بدخواهان ...️•


.. ‌‌. ❥ .️..

متاسفانه حسودا غریبه نیستن

رفیقامونن…!!

گر یک نفست ز زندگانی گذرد
مگذار که جز به شادمانی گذرد

هشدار، که سرمایه‌ی سودای جهان
عمرست چنانش، گذرانی، گذرد...

. #خیام

هر چه داریم ز سودای تو دلبر داریم
حیف باشد که ز سودای تو دل برداریم

#منعم_شیرازی
. .