کپشن های مربوط به پیکرم

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی پیکرم

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

رفتم بسوزانم
هر آنچه از تو دستم بود

آتش
به روح و
جسم و
جان و
پیکرم افتاد ...

رفتم بسوزانم
هر آنچه از تو دستم بود

آتش
به روح و
جسم و
جان و
پیکرم افتاد ...

تیر برقی چوبی ام در انتهای روستا..
بی فروغم کرده سنگ بچه های روستا..
ریشه ام جامانده در باغی که صدها سرو داشت..
کوچ کردم از وطن تنها برای روستا..
آمدم خوش خط شود تکلیف شب ها آمدم..
نور یک فانوس باشم پیش پای روستا..
یاد دارم در زمین وقتی مرا می کاشتند..
پیکرم را بوسه می زد کدخدای روستا..
حال اما خود شنیدم از کلاغی روی سیم..
قدر یک ارزن نمی ارزم برای روستا..
کاش یک تابوت بودم، کاش آن نجار پیر..
راهی ام می کرد قبرستان بجای روستا..
قحطی هیزم اهالی را به فکر انداختست..
بد نگاهم می کند دیزی سرای روستا..
من که خواهم سوخت، حرفی نیست اما ای خدا..
تیر سیمانی نخواهد شد عصای روستا..

"کاظم بهمنی"

از جمله زیباترین اشعاری ک توی زندگیم شنیدم،
تقدیم ب همه ی دوستان 1 جمله ای:

تیر برقی چوبی ام در انتهای روستا..
بی فروغم کرده سنگ بچه های روستا..
ریشه ام جامانده در باغی که صدها سرو داشت..
کوچ کردم از وطن تنها برای روستا..
آمدم خوش خط شود تکلیف شب ها آمدم..
نور یک فانوس باشم پیش پای روستا..
یاد دارم در زمین وقتی مرا می کاشتند..
پیکرم را بوسه می زد کدخدای روستا..
حال اما خود شنیدم از کلاغی روی سیم..
قدر یک ارزن نمی ارزم برای روستا..
کاش یک تابوت بودم، کاش آن نجار پیر..
راهی ام می کرد قبرستان بجای روستا..
قحطی هیزم اهالی را به فکر انداختست..
بد نگاهم می کند دیزی سرای روستا..
من که خواهم سوخت، حرفی نیست اما ای خدا..
تیر سیمانی نخواهد شد عصای روستا..
"کاظم بهمنی"