.
از شب مبهمم دوباره سکوت
از نگاهم تگرگ می بارد
سیزده بار با دلم گفتم
مطمئنم که دوستم دارد

سیزده هم چه واژه ی نحسی است
که تو در سیزده ...به در شده ای
که همین صحنه آخر من شد
که تو دور و... تو دووورتر شده ای

و نگفتی که "دوستت... " گفتی؟
من که یادم ... تو را فراموش است
بین ما عاشقانه ای گم شد
رابطه... یک چراغ خاموش است

روی تختی که جای خالی من
در اتاقی که عاشقم کردی
فاصله حرف تازه ی ما شد
اسم شب را تو یادم آوردی

شب تمام سکوت من بی توست
شب همان اتفاق بی فرداست
ای که یادم تو را فراموش است
زن دور ترانه ات اینجاست

می غروبم کنار پنجره ... زرد
می نشینم میان بغض سکانس
با دلی که ... تمام شد... [آژیر...]
با دلی که... الو...؟ الو...؟ اورژانس...؟

مهتاب_سالاری