مگه نمیگُفتن از محبّت خارها گُل میشوند؟
والا ما هر چی محبّت کردیم خارها پرو تر و وقیح تر شدن که..

بزرگی  همیــشه میگُفت خوشبختیتو جار نَزن
نذار کسی بگه خوش بحالش، همین خوش بحالش گند میزنه به زندگیت...

میگُفت
#تو مِثلِ آذری
مَنم مِثل پـٰاییزم
آذَر که میشه
پاییز تَموم اون غَمو میذاره کِنار
هِی آذَر واسَش دلبَری میکنه
هِی پٰاییز واسه خوشگِلیٰاش حَظ میکنه
میگفت: " تو آذری "
وَقتی میـٰای
انگار بهشت اینجاس... خُودش امـٰا پاییز نموند...
شنیدی میگن:
"پاییز یهو میاد؟"
هَمونجور که یِهو اومد...
به خُودَم اومَدَم دیدَم تَمومِ برگامو ریختَم پـٰاش وَ اون رَفت...
دیدی آذر غَم داره؟
دیدی آذر هی میخواد دلبَری کنه ولی باز غَم داره؟
واسه اینه که پـٰاییزش خیلی وَقته رَفته...
دقیقاً مثلِ #تو....

#میگُفت :.
#آتیش میزَنَم ....
اونیکِه #جُدآمون کُنِه !.
هِه... .
آتیش گِرِفتَم ....
وَقتی #فَهمیدَم:.
#خودش وآسه #جُدآییمون تَلآش. میکَرد!.
.

[ سَرَم داد میزَد میگُفت:هَمین حِسی که تو به مَن داری مَن به یکی دیگه دارَم بفَهم

دآشتَم اَشـڪ میریختَم وبهِش میگُفتَم:•••
نَرو•••
تُوروخُدآ•••
تَنهآم نَذآر•••
مَن به غِیراَزتُودیگِـه کَـسی رونَدآرم•••
بـه خُدآخِیلی دُوست دآرَم•••
بااَنگشتآش اَشـڪَمُـوپآڪ ڪرد•••
گُفت:•••
به خُدآمَنـم•••
دوسش دآرَم•••

چِه خُوبْ میشُدْ تُو هَمینْ رُوزآ
خُدا میُومَد و بوسَم میکردُ
وبَعد میگُفت
این چند وقت داشتم باهات شُوخے میکردم
بِبینَم جَنبَشو دارے یا نَه

یــآدَتــ هَــسـتـــ مــآدَر....
ﮮـآدِتــ هَستــ مآ‌دَرَمــ ؟
اِسمــِ قآشُقـ رآ گُذآشتـــﮯ :
قطآر ... هَوآپـﮯـمآ ... کِشتـــﮯ ... تآ ﮮـهـ لُقمهـ بـﮯـشتَر بُخورَمــ ...
ﮮـآدِتــ هَستــ ؟
شُدﮮ خَلَبآלּ ... مَلَوآלּ ... لوکوموتـﮯـو رآלּ ...
میگُفتـــﮯ بُخور تآ بُزُرگــ بشـﮯ ...
خآלּـومــ طَلآ بشــــﮯ ...
وَ مَـــלּ عآدَتــ کَردَمــ کهــ هَر چـﮯـزﮮ رآ ...
بدوלּ ایـלּـکهــ دوستــ לּـدآشتهــ بآشمــ ... قورتــ بدَهَمــ ...
حَتــــــﮯ ...
بُغضــ هآﮮ לּـتِرکـﮯـدهــ اَمــ ...