‏چقدر زیباست اون لحظه که نبضش رو با لبهات از رو گردنش حس میکنی..

‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

‏اگه فکر میکُنی دیگه خندیدنی در کار نیست ؛ ازش بخواه لبهات و ببوسه

بــِــﻬــِــﻢ ﮔﻔﺘﯽ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻆ


ﻣﻨﻢ ﻣﯿﮕﻢ ﺧﺪﺍ ﺳﻌﺪﯼ . .


ﮐﻪ ﺭﻭﯼ ﻏﻨﭽﻪ ﯼ ﻟﺒﻬﺎﺕ . . ﺑــِــﺸــﯿﻨﻪ ﻃﺮﺡ


ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ


ﺑﻬﻢ ﮔﻔﺘﯽ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻆ !




ﻣﻨﻢ ﻣﯿﮕﻢ ﺧﺪﺍ ﻋﻄﺎﺭ !



ﺑﺪﻭﻥ ﺟﺎﻭﯾﺪ ﻣﯽ ﻣﻮﻧﻪ , ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﻟﺤﻈﻪ ﯼ



ﺩﯾﺪﺍﺭ !



ﺑﻬﻢ ﮔﻔﺘﯽ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻆ !



ﻣﻨﻢ ﻣﯿﮕﻢ ﺧﺪﺍ ﺳﻬﺮﺍﺏ !



ﺧﻮﺷﺎ ﺁﻏﻮﺵ ﺩﺍﻍ ﺗﻮ , ﺧﻮﺷﺎ ﺁﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎﯼ



ﻧﺎﺏ !!!



ﺑﻬﻢ ﮔﻔﺘﯽ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻆ !



ﻣﻨﻢ ﻣﯿﮕﻢ ﺧﺪﺍ ﺧﯿﺎﻡ !



ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺩﺍﻍ ﺁﺗﯿﺶ ﻟﺒﺖ , ﺭﻭ ﺻﻔﺤﻪ ﯼ



ﻟﺒﻬﺎﻡ !!!!!!!



ﺑﻬﻢ ﮔﻔﺘﯽ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻆ !



ﻣﻨﻢ ﻣﯿﮕﻢ ﺧﺪﺍ ﺟﺎﻣﯽ !



ﺍﻣﯿﺪﻭﺍﺭﻡ ﻧﺸﯽ ﻫﺮﮔﺰ , ﺍﺳﯿﺮ ﺗﯿﺮ ﻓﺮﺟﺎﻣﯽ !!!!!



ﺑﻬﻢ ﮔﻔﺘﯽ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻆ !



ﻣﻨﻢ ﻣﯿﮕﻢ ﺧﺪﺍ ﻧﯿﻤﺎ !



ﻣﻨﻢ ﻋﺎﺷﻖ ﺗﺮﯾﻦ ﻋﺎﺷﻖ , ﺑﺪﻭﻥ ﺗﻮ ﺗﮏ ﻭ



ﺗﻨﻫﺎ!!!!

گرمي دستات
سرخي لبهات
تپش قلبت
نرمي صدات
.
.
.
.
همش مال فشار خون بالاست ..
مریض بعدی لطفا

مي خوام لبهات رو لبهام باشه,اما مادرم هميشه ميگه نوشابه با ني





.
.
.
.ای منحرفا چی فکر کردید :)

چهارشنبه ای که میاد
با یاد سرخی گونه هات
درخشش چشمات
سوزانندگی لبهات
داغی عشقت
از رو آتیش میپرم
دوستت دارم آتیش پاره

آیا میدونستین وقتی لبهاتون رو غنچه کنید دماغتون گشاد میشه ؟
.
.
.
.
.
حالا بشه یا نشه دلیل نداره تو الان اونجوری کنه ضایع !

در عین حال که از این شرایط خوش حالم
آه که چقدر دلم برایت می سوزد
تو چقدر از خودت محرومی !
که اگر می توانستی لبهات را ببوسی
محال بود معشوق کسی شوی ..