که رشک برد فرشته از پاکی ما
که بگریزد دیو ز بیباکی ما
آن‌وقت می‌توانستیم
به این موضوع و موضوعات دیگر
این‌قدر بلند‌بلند بخندیم
تا همسایه‌هامان از خواب بیدار شوند...

حسین پناهی
اشعارکوتاه.

. .

احمد پوری :

به هیچ‌کس از جانب من سلام نرسان
کسی را از جانب من نبوس
این نامه فقط برای توست
کاش فقط می‌توانستی خودت را
از جانب من ببوسی.️

♡

پرویز تو اگر پیش من بودی و از همه افکار من آگاه می‌شدی و اگر نقشه‌هایی را که برای زندگی آتیه‌ام کشیده‌ام برای تو شرح می‌دادم آن وقت می‌توانستی باور کنی که تا چه اندازه در زندگی من نفوذ کرده‌ای و چقدر بر روح و نگرش من مسلط شده‌ای.🤍

از نامه‌های فروغ فرخزاد به پرویز شاپور.

از «تو» ممنونم
که دوستت دارم!
تو، میتوانستی جورِ دیگری باشی،
جوری که...
هرگز نتوانم دوستت بدارم...!
.

‏بیشتر از اینکه نگران رفتنت باشم دل نگران روزهایت هستم که شاید میتوانستیم با هم بهتر سپری‌شان کنیم

We could never learn to be brave and patient if there were only joy in the world.

اگر فقط شادی در دنیا وجود داشت هرگز نمی توانستیم شجاع و صبور باشیم.

.࿐

شخصی جهنم را اینگونه برایم توصیف کرد:
در آخرین روز زندگیت روی زمین آن شخصی که از خودت ساخته ای، شخصی که میتوانستی باشی را ملاقات خواهد کرد...



#mim.

تو می توانستی
دلگیری یک جمعه ی بی من را
بهانه کنی و برگردی...
#پگاه_دهقان

- کاش سیگارِ بینِ انگشتانت بودم!
سهمم بوسه‌هایی عمیق
جایم هر جا که تو باشی
و حواست همیشه به این‌که مرا کم نیاوری..
می‌شدم عادتت
وابستگی‌ات
پناهگاهِ لحظه‌هایِ کلافگی‌ات
و رفیقِ روز و شب‌هایِ تنهایی‌ات..
کاش سیگارِ بینِ انگشتانت بودم
و تو بی‌اراده‌ترین آدمِ دنیا!!
هر بار می‌خواستی اما نمی‌توانستی ترکم کنی...

#پریسا_زابلی_پور

برخی لحظه ها هستند
که آرزو میکنی
ای کاش میتوانستی
زندگی را در آن ها متوقف کنی !

مثل
لحظه ی شیرین اولین بوسه....