حالم گرفته از این دنیایے ڪه آدمهایش همچو هوایش ناپایدارند...

گاه آنقدر پاک ڪه باورت نمیشود...

گاه آنقدر بے معرفت ڪه نفست میگیرد...




.. ..

حالـم گرفته
ازاین "دنیایی "که
"آدم هایش" همچون
"هوایش" ناپایدارند...
گاه آنـقدر "پاک"
باورت نمی شود...
گاه آنـقدر"بے معرفت"
که نفست میگیرد...

حالم گرفته از این دنیایی که آدمهایش همچو هوایش ناپایدارند...

گاه آنقدر پاک که باورت نمیشود...

گاه آنقدر بی معرفت که نفست میگیرد...

چهل روز پیش پلاسکو فروریخت و یکروز پیش اسکار گرفتیم . حالا نه غم پلاسکو مثل روز اول دردناک است و نه خوشی اسکار فرهادی مثل دیروز حالمان را خوش می کند .
زندگی گویا بر مدار بی تفاوتی جاریست .
غم هایش ناپایدارند و خوشی هایش چهل برابر ناپایدارتر ...

از ناپایدار ترین عناصر هم میشه
به نظم و ترتیب لباس های تا خورده ی درون کِشو و کمد اشاره کرد
که نیمه عمر آن یک الی دو روز میباشد :|

دلم میگیرد از این شهر که آدم هایش مثل هوایش ناپایدارند.......
گاهی آنقدر صاف و آروم که باورت نمیشه......گاهی آنقدر کثیف و آلوده که نفست میگیره......

الهی ...
از روی آفتاب و ماه وستارگان شرمنده ام
از انس وجان شرمنده ام
حتی از روی شیطان شرمنده ام...
که همه در کارخود استوارند واین سست عهد ناپایدار..
(علامه حسن حسن زاده آملی)

لئوبوسکالیا : عشق همیشگی است این ما هستیم که ناپایداریم ،عشق متعهد است مردم عهد شکن، عشق همیشه قابل اعتماد است اما مردم نیستند.

من از دور و نزدیکها خسته ام
از این ظاهرا نیکها خسته ام

هم از مذهب زاهدان ریا
هم از دین لائیکها خسته ام

من از این یقینهای ناپایدار
در انبوه تشکیکها خسته ام

از این خط کشیهای بی حد و مرز
از این گونه تفکیکها خسته ام

تکاپوی آبی دریا کجاست؟
از این آب باریکها خسته ام ....

♦ ناپایدارترین کلمه "خشم" است...ان را فرو ببر.

♦ بازدارترین کلمه "ترس"است...با آن مقابله کن.

♦ با نشاط ترین کلمه "کار"است... به آن بپرداز.

♦ پوچ ترین کلمه "طمع"است... آن را بکش.

♦ سازنده ترین کلمه "صبر"است... برای داشتنش دعا کن.

♦ روشن ترین کلمه "امید" است... به آن امیدوار باش.