Les plus belles lumières projettent les ombres les plus sombres
درخشان ترین نورها
تاریک ترین سایهها را ایجاد میکنند
.࿐
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی نوره
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
نورانی ترین نورها
تاریک ترین سایه هارو دارند...
. .
✿ کپشن خاص ✿
بالای سرت یه نوره
فرقی نداره از کجا بیای و به کجا بری
و کجا بمونی
میتابه به زندگیت
شاید اونقدر چشمهات به خاکستریِ روزهای سخت عادت کرده که نذاره یه نگاه بالای سرت کنی و آروم بگیری
اما حواس اون بالا سری همیشه بهت هست
اینجا اگر تو باشی
فدای سر هر که می خواهد نباشد
خدای مهربانم
#عادل_دانتیسم
. کپشن خاص .
مثل قطب شمال شده ام
وقتی هستی ،
همیشه روز
وقتی نیستی ،
همیشه شب ...
#منوره_سادات_نمائی
زن در دنیا بیشتر از مرد، غم میخورد و جنس زن بیشتر از مرد، رنج میبرد. مرد، زور دارد و قدرت خود را به کار میبرد، دست به عمل میزند، میرود، سرگرم میشود، طرح میریزد، آینده را در آغوش میگیرد و دلداریها مییابد...
اما زن در جای خود میماند. در مقابل غمی که دارد، مینشیند، و هیچ چیز برای او، مایهی انصراف خاطر نمیشود... تا اعماق پرتگاهی که غم و درد باز کرده است، فرو میرود، عمق آن را اندازه میگیرد و اغلب این پرتگاه را با آرزوها و اشکهای خود، پر میکند...
#آنوره_دو_بالزاک
یکی از واحدهای ارتش سوییس در یکی از مانورها ی کوهستانی گم شده بود وناامیدانه در کوه های آلپ سرگردان بود. هوا سرد بود.
ذخیره غذای گروه کم و محدود بود. ناگهان، یکی از اعضا نقشه منطقه را در کوله خود پیدا کرد. آنها نقشه را دنبال کردند و به اقامت گاه اولیه باز گشتند. آنها از مرگ نجات یافتند.
وقتی نقشه را به فرمانده خود نشان داند، او متعجب شد و پرسیدکه چگونه با چنین نقشه ای راه را پیدا کرده اید؟
نقشه مربوط به کوههای آلپ نبود، بلکه مربوط به کوههای پیرنه بود. آنها راه خود را با پیروی از یک نقشه غلط پیدا کرده بودند.
اگرآن نقشه را نمی یافتند، ساعت ها و روزها به امید اینکه گروههای نجات آنها را خواهند یافت، در جای خود می ماندند.اما آنها با دیدن نقشه راه افتادند.
اغلب اوقات بهتر است حتی با نقشه غلط راه بیفتیم و به دنبال راه نجات بگردیم تا اینکه به امید رسیدن نیروی کمکی در جای خود متوقف شویم و از گرسنگی بمیریم.
وقتی از همه چیز ناامید هستید، دست به کاری بزنید.
آنها که در رودخانه قایق سواری کرده اند، می دانند بیشترین حالت پایداری قایق، نه در سکون، بلکه در هنگام حرکت کردن و پارو زدن ایجاد می شود.
شاید این گفته بر خلاف تصور عمومی و غریزه مان باشد، اما در درستی آن تردیدی نیست.
بلند شوید راه بیفتید به امید کسی نباشید
#53_اصل_تصمیم_گیری
#روبرت_گانتر
نحوه ی صحبت کردن بعضی خانم ها:
حنانه رو میشناسی خواهر فاطمه دختر خاله نوره که میشه زن پدر شوهر مریم دختر نسرین خواهر محمد پسر اشرف همسایه سپیده دختر منیره !!
نه نمیشناسمش...!!
ای بابا حنانه که دیدیمش تو عروسی ندی دختر محمد که باباش میشه دایی منیره و خواهرش پسر عمشونو گرفته مادربزرگش و مادربزگ ساره دختر کلثوم میشن دختر خاله
اهاااا چش شده ؟؟
لاغر شده
خداییش وقتی واسه خرید شب عید بازار میری همه ی فک و فامیل و دوستان قدیمی و همه ی جک و جونورهایی رو که تو عمرت میشناسی رو می بینی. یکی به من بگه دیگه واسه چی میرد خونه هم عید دیدنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چقدر پنجره دارد سلیقهات
ای دوست
که با اشاره دست
به نورهای جهان ربط میدهی ما را.
آخرين هفتهی زمستان است
همه چشم انتظار چهرهی عيد
پر شده شهر از هوای بهار
عطر گلهای سرخ و سبز و سپيد
در خيابان و کوچه و بازار
دست در دست مادر و پدرند
کودکان با نشاط آمدهاند
تا لباس قشنگ و نو بخرند
مثل آيينه صاف و براق است
کفشها زير نور ويترينها
کودک اصرار میکند: بابا !
من از اين کفشها، فقط اينها !
چند؟ ناقابل است ؛ ده تومان
ده هزار ؟! اينکه ... چشمهای پدر
بر زمين خيره میشود اما
منتظر مانده چشمهای پسر
کودک و عيد و خنده و شادی
کودک و کفش نو، لباس قشنگ
کودک و سرزمين روياها
عطرها، نورهای رنگارنگ
میخری هان ؟ ببين چه برّاق است
ظاهرش مثل کفش مردانه است
میخری هان ؟! ببين که مرد شدم
مرد در فکر خرجی خانه است ...
راستی چند روز مانده به عيد ؟
عيد آجيل و ماهی قرمز
عيد اين سفرههای دور از نان
که به سامان نمیرسد هرگز
میخری هان ؟! بله ! بله ! حتماً
میزند خنده شادمانه پسر
لبش از شادی و شعف باز است
مثل لبخند کفشهای پدر
در خيابان و کوچه و بازار
هيچکس بغض مرد را نشنيد
آی تقويمهای رنگارنگ
راستی چند روز مانده به عيد ؟!