میلاد کیانی - خودکار مشکی



. .

.
می ایستد رو به روی پنجره
دست می کشد به موهایش و می‌گوید:
پریدن ربطی به بال ندارد. قلب می‌خواهد.

- گروس عبدالملکیان
‌

ما؛
کاشفان کوچه‌های بن‌بستیم!
حرف‌های خسته‌ای داریم...


#گروس_عبدالملکیان

بر فرو رفتگی های این سنگ
دست بکش
و قرن ها
عبور رودخانه را حس کن!
سنگ ها
سخت عاشق می شوند
اما فراموش نمی کنند!

#گروس_عبدالملکیان

مسیر خانه‌ات را
از حافظهٔ کفشهایم پاک کرده‌ام
غمگین نباش!
خودت هم می‌دانی
همیشه عکس تکیِ تو زیباتر بود


#گروس_عبدالمکیان

برای همه‌ی ما
همه‌ی روزها فراموش می ‌شوند
به جز همان یک روز
که نشانیِ آن را به هیچکس نگفته‌‌ایم.

#محمدرضا_عبدالملکیان

حالا که نیستم
پیراهنم را اتو بزن
دکمه‌هایم را ببند
کفش‌هایم را برق بینداز

بُگذار
نبودنم مرتب باشد...


#گروس_عبدالملکیان

چقدر ناگهان
و هیچ پای گریزی مرا نمی‌دزدید
چقدر آیینه تاریک است
چقدر گم شده بودم
چقدر بی‌حاصل
چقدر باور باران مرا نباریده است
چقدر دور شده‌ام از اشاره خورشید

من از کدام جهت رو به نیستی رفته‌ام!
چقدر سوخته در من گیاه نام کسی که مثل روشنی من بود
چقدر پشت دلم خالی‌ست

محمدرضا عبدالملکیان

.


خاکیان بالاتر از افلاکیان می ایستند
عشق از آدم چه موجود غریبی ساخته است

دل به شادی های بی مقدار این عالم مبند
زندگی تنها فرازی بر نشیبی ساخته است

#فاضل_نظری

•
لحظه های من پر از هوای توست
بر دلم ببار چون بهار
با هزار و یک جوانه
تازه می شومـ
بر قرار این مدار ..

- محمدرضا عبدالملکیان

♡