بهنظرم دوتا از کتابهایی که هر زنی باید بخونه و هر دوتاش به نویسندگی مارگارت اتوود بوده،
۱. سرگذشت ندیمه
۲. وصیتهاست.
یکی از نیازهای اساسی هر زنی آشنایی با ماهیت همچین کتابها و روایتهاییه که چشم مخاطبش رو به واقعیتهای آموزنده و عبرتآموز باز میکنه...
. .
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی بخون
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
چقدر دوسم داری ؟
- انقدر که انگار که توی تناسخ قبلیم یه کاسه ی سفالی بودم که شکسته م و تو بندم زدی...
یه کتاب خطی توی کتابخونه ی بغداد بودم که مغولا آتیشم زدن، ولی تو منو حفظ بودی و دوباره نوشتیم...
قطره ی بارون بودم که رو دستای کودکی تو پناه گرفته...
شاید لازم باشه امروز اینو بخونی ، میگه:
واسه آخرین ته مونده اُمیدت ، بجنگ!
• |.
بزنی تو دلِ این جاده و معین بخونه:
نشو با من غریبه ، مثل نامهربونا
بلا گردون چشمات ، زمین و آسمونا.
شاید تو احتیاج داشته باشی این جمله از معین دهاز رو بخونی:
«جای غلط با آدمِ غلط سوار شدم،
هر کجا پیاده شوم، درست است.»
کنار هم که بودیم حرفهامون تمومی نداشت؛ از شعر و کتاب شروع میکردیم، میرسیدیم به فلسفه و عرفان، از موسیقی و هنر آسمون ریسمون میبافتیم، میرسیدیم به تحلیل تاریخ، گاهی بیهوا میرفتیم سراغ مرور خاطرات کودکی و آدمهایی که یه جایی توی گذشته جا موندن. حرفهامون مثل رود جاری بود؛ بیتوقف، بیقید، بیدغدغهی زمان. گاهی با یک جملهی ساده، ساعتها گرم صحبت میشدیم، گاهی یک نگاه کافی بود تا فکر هم رو بخونیم. الان اما همهی حرفها سنگینی میکنه روی دلم، تکرارشون میکنم و انگار توی دیوارهای خونه پژواک میشن، بدون شنونده. من هنوز از شعر شروع میکنم، به فلسفه و هنر میرسم، میخوام از خاطرات رد شم اما تو رو اونجا میبینم، جا میمونم از رفتن.
باید درس بخونیم برای امتحانی که مشخص نیست تا برگزاریش زنده باشیم یا نه
منطق۱۰/۱۰
دانشگاه ازاد تبریز ...
هنوزم وقتی چیزی میبینم یا میخونم که حسم بهم میگه اگر تو هم ببینی یا بخونیش خوشت میاد، قلبم برات میخنده.
شاید تو نیاز داشته باشی این جمله رو از پائولا هاوکینز بخونی:
«حفرههای زندگیات همیشگیاند. تو باید در اطرافش رشد کنی، مثل ریشههای درخت که از اطراف بیرون میزنند، باید خودت را از لابهلای شیارها بیرون بکشی...»
دوست داشتم یکی واسه من یکاری کنه
شعر بخونه بگه واسه تو خوندم
گل بگیره بگه واسه تو گرفتم
زنگ بزنه ، بیاد ، صدام کنه ، فقط واسه من ..
من ... ..
♡