اونی که دیشب ۴ نصف شب بلند شد رفت بالکن به آسمون زل زد و بعد دو دیقه بی اختیار گریه اش گرفت من بودم!
. .
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی بالکن
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
گفتم: بلاخره یروز مجبوری فراموشش کنی!
گفت: رفت و اومد باد رو تا حالا دیدی؟!
تو دستات گرفتیش؟
تونستی نگهش داری یا پرتش کنی اونور؟
نه!
عصری نشستی تو بالکن
داری برگه صحیح میکنی
یهو بیخبر میپیچه تو برگه ها بهمشون میریزه!
یادش باده!
یهو مپیچه بهم و بهمم میریزه!
گفتم: بلاخره یروز مجبوری فراموشش کنی!
گفت: رفت و اومد باد رو تا حالا دیدی؟!
تو دستات گرفتیش؟
تونستی نگهش داری یا پرتش کنی اونور؟
نه!
عصری نشستی تو بالکن
داری برگه صحیح میکنی
یهو بیخبر میپیچه تو برگه ها بهمشون میریزه!
یادش باده!
یهو مپیچه بهم و بهمم میریزه!
گفتم: بالاخره یروز مجبوری فراموشش کنی!
گفت: رفت و اومد باد رو تا حالا دیدی؟!
تو دستات گرفتیش؟
تونستی نگهش داری یا پرتش کنی اونور؟
نه!
عصری نشستی تو بالکن داری برگه صحیح میکنی یهو بیخبر میپیچه تو برگه ها بهمشون میریزه!
یادش باده!
یهو مپیچه بهم و به همم میریزه!
یکی از لذتهای مهمونی اینه که واسه خودت چایی بریزی بری تو بالکن سرو صدای جشن و نشنوی..
واقعا خواسته زیادیه که میشد راحت برم الان بشینم تو بالکن حیاط و سیگار بکشم؟
یه شب و یه بالکن و یه منظره آشنا و یه عالمه خاطره و یه لیوان چای که با اشک اصلا مزش خوب نیست و سیگار و سیگار و سیگار
امیدوارم تو سن شصت هفتاد سالگی یه شب سیگار به دست تو بالکن یاد آرزوهای از دست رفته جوونیتون نیافتین و همه وجودتون حسرت بشه
من زنی دیوانه ام
هرشب
در بالکن خانه ام
ماه را زندانی
برکه ها را مشوش
و شاخه های بید را
کوتاه می کنم
تا مبادا
بدون من
عاشقانه ای
برایت
رقم بخورد
تو..
مهربان باش!
بگذار بگویند:
ساده است...!
_فراموشکار است...!
زود میبخشد...!
سالهاست؛
دیگر کسی در این سرزمین،...
ساده نیست...!
از همان وقتی که،...
دیوار کاهگلی رفت و
آجر و سنگ
آمد...!
از همان وقتی که....
ایوان شد؛ بالکن،
خانه شد؛ آپارتمان...!
و...
کم کم،
انسان شد؛ صرفاً موجودی
برای رفع نیاز های خود...!
اما،
تو تغییر نکن!
تو خودت باش و نشان بده؛...
آدمیت هنوز نفس میکشد!
هنوز میشــــود؛...
روی کســـی،
حســـاب باز کرد؛
آن هم از نوع
مــادام العــمر...!
هنوز هســتند؛
کســـانی که میشــود،
به سرشـــان،
قســـم راسـت خورد...!
هنوز هست؛...
کسی که
دل،
بهانه ی
خوبیهایش را بگیرد..