از آخرین چیزا متنفرم؛ آخرین لب، آخرین بوسه، آخرین سیگار، آخرین خداحافظی، آخرین لبخند، آخرین حرف، آخرین کلمات، آخرین آغوش، آخرین دیدار.
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی سیگار
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
کسی که سیگاریه هر ثانیه از سیگارش عکس نمیذاره
چون واسش عادی شده.
کسی که خونه خوب و ماشین خوب داره هم همینطور.
اونی که همیشه غذای خوب میخوره هم عکس نمیذاره چون براش عادیه.
کسی که واقعا رابطش خوبه هم حرفی ازش نمیزنه چون عادیه....
میدونید بحثِ چیه؟!
اصالت!
از لحاظ روحی نیاز دارم تو یه کلبه جنگلی وسط جنگل باشم و نمنم بارون بباره منم کنار بخاری هیزمی نشسته باشم و سیگار دود کنم
کاش همه ی زن ها مردی را داشتند که عاشقشان بود ...
مردی که حرف هایشان را می فهمید...
ظرافتشان را به جان می خرید...
و روزانه چند وعده ؛
از زیبایی و خاص بودنشان تعریف می کرد...
و کاش مردها ؛
زنی را کنارشان داشتند که عاشقش بودند...
که به آنها تکیه می کرد ... و قبولشان می داشت ... آن وقت جهانمان پر میشد از زنانی که پیر نمی شدند ،
مردانی که سیگار نمی کشیدند ،
و کودکانی ؛
که انسان های سالمی می شدند...
امیدوارم تو سن شصت هفتاد سالگی یه شب
سیگار به دست تو بالکن یاد کارای نکرده و آرزوهای
از دست رفته جوونیمون نیوفتیم و
همه وجودمون پر از حسرت نشه...
ولی دقت کردید؟
همیشه پسرا رو محکوم کردیم به قوی بودن..
به تکیه گاه بودن...
به شعار مرد کگریه نمیکنه...
هیچوقت نخواستیم قبول کنیم اونا هم حق دارن خسته بشن ..
گریه کنن ...بشکنن....
هیچوقت نخواستیم قبول کنیم پسرا هم احساس دارن....
هیچوقت نپرسیدیم چیشد که نصف پسرامون سیگاری شدن.....
این روزا روزای سختیه ...ولی
برای پسر ها و مرد هامون سختر ...
آنجا که زنی با موهای آشفته و لبخند غمگین
بر سنگفرشهای بارانخوردهی شهر، راه میرود و در ذهنش شعری بیقافیه را زمزمه میکند.
و آنجا که مردی، پشت پنجرهی مهگرفته اتاقش، دستی لرزان بر چهرهاش میکشد،
آرام در سکوت به سیگارش پک میزند و
دخان سیگارش را در آغوش نیستی رها میکند.
جاییست که شاید هردو فکر میکنند
نجاتشان در گریز است
اما این فکر تنها توهمی بیش نیست.
رفتن، تنها شکل دیگری از ماندن در تنهاییست.
هیچ چیز و هیچکس نمیتواند
تنهایی بیانتهایشان را پر کند.
#رامین_وهاب_راوی
شد شد، نشد فدای سرت، چایی میریزم سیگار بخر بیار میشینیم تا خود صب باهم حرف میزنیم.
چشماتو ببند!
بستی؟
هیس هیچی نگو!
اینو توو ذهنت تصور کن؛
هوا برفیه!
لباس گرم تنته اما سردته!
داری توو ولیعصر قدم میزنی!
تک و تنها!
یه سیگار بهمن هم روشن کردی!
چشمت میخوره به کافه فرهاد!
میری سمتش...
دستگیره رو میگیری که درو باز کنی و بری داخل
اما یه سوالی مانعت میشه:
" اگه تو فرهادی،پس شیرین زندگیت کجاست؟! "
بقیشم بگم؟!
بیخیال!
چشماتو وا کن!
نمیخوام عاشقت کنم!
عاشق که بشی یه جاهاش خوبه اما کلی سختیو باید تحمل کنی...
#سید_مصطفی_سادات
دلم میخواد اینجا باشم
بارون بیاد
بوی خاک بپیچه توی خونه
کنار تخت شومینه روشن باشه
قهوهجوش صداش بیاد که بفهمی آمادهست قهوهتو بریزی و پتو پیچ کنارِ پنجرهی باز و هوای ابری سیگارو روشن کنی و نگران هیچی نباشی ..
دیگه مگه چی لازمه برا آرامش؟
♡