یهو به خودت میای و می‌بینی؛ یه روزی برای یکی می‌مردی که الان نه تنها هیچ حسی بهش نداری، بلکه به زور چهره و اسم و خاطراتش رو به یاد میاری...
بسپار به گذر زمان، همه چی رو درست می‌کنه. حتی سیاهِ الآن، سفید سال‌‌های بعدته...

نرگس صرافیان‌طوفان



. .

"- آدم مغروری هستی؟
- نه چطور؟
- چون نگفتی دو قدم اونطرف نرو، یکم بیشتر بمون.
- وقتی تشنه به عشق ایستاده بودم درست سر پله‌ی اول، این تو بودی که چمدون سفر بستی. آدمی که می‌خواد بره دل رفتن رو داره. الآن نره، یک‌ماه بعد، یک‌ماه بعد نره، یک‌سال بعد.
- ولی منتظر بودم بگی نرو. بمون، یکم بیش‌تر بمون.
- الآن دیره؟
- الآن دیره.
- چرا؟
- آدم مغروری هستی. آدم‌های مغرور می‌بازن، به همه‌چی، از همه بدتر به عشق‌شون. ما دوتا بازنده‌ایم، یکی توی لباس عاشقی، و اون یکی توی جلد غرور."

الآن که تنهایی شاید قدرمو یکم بیشتر بدونی .

. همین الآن کراشتو پیدا کن .

با این ربات میتونی افراد نزدیک خودتو پیداکنی و بصورت ناشناس باهاشون چت کنی و آشنا بشی.

رل میخوای بیا ....

. همین الآن کراشتو پیدا کن .

با این ربات میتونی افراد نزدیک خودتو پیداکنی و باهاشون آشنا بشی و به صورت ناشناش با یه نفر چت کنی.

رل میخوای بیا ....

می‌گفت: "من نه جا می‌زنم و نه درجا"، خواستم بگم من جا نزدم، هیچ‌وقت جا نزدم اما تا دلتون بخواد درجا زدم. اگر بخوای با این دیدگاه بهش نگاه کنی که: "زندگی تا درسی رو یاد نگیری تکرارش می‌کنه"، من فکر کنم الآن توی مقطع پست‌داک درحال دفاع از تزم باشم.

Whatever you want to do, do it now. There are only so many tomorrows.

هر کاری می خواهید انجام دهید، و همین الآن هم انجامش دهید.
فرداهای بسیاری وجود دارد.

حتی از دست و پا زدن توی منجلاب هم خسته شدم. الآن منجلاب که می‌بینم خیلی بی‌تفاوت می‌رم توش، الکی دوتا مسخره دست و‌ پا می‌زنم و میام بیرون. دیگه خیلی همه‌چیز بیش از اندازه مسخره و تکراری شده.

من هرگز در زندگی، به‌اندازه‌ی الآن که خودم را به‌تمامی به تو سپرده‌ام،
احساس امنیت نکرده‌ام.

- از نامه‌های عاشقانه #آلبرکامو‌به‌ماریا

شاید اگر کنارم داشتمت آنقدر غمگین، نا امید و خسته نبودم، شاید اگر دست‌هایت را گرفته بودم الآن آدم خوشحال تری بودم.