کپشن های مربوط به چمدون

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی چمدون

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

قشنگ‌تر از صدای اس‌ام‌اس واریزی به حساب، صدای چرخ چمدون توی فرودگاه امامه..

‏دیگه دیره واسه رفتنت دلبر!
حالا که دلمون گیرته...
حالا که پامون بندته..
حالا که دچارتیم...
دیره واسه رفتنت!
انتخابش با خودت ...
یا بمون...
یا ما رو هم جا کن گوشه ی چمدونت...

طاهره اباذری هریس


‏دیگه دیره واسه رفتنت دلبر!
حالا که دلمون گیرته...
حالا که پامون بندته..
حالا که دچارتیم...
دیره واسه رفتنت!
انتخابش با خودت ...
یا بمون...
یا ما رو هم جا کن گوشه ی چمدونت...

طاهره اباذری هریس


کاش می‌شد ایران رو بغل کرد یا چه می‌دونم، گذاشت توی چمدون و برد یه جای دیگه. واسش چای نبات درست کنیم، روی سرش دست بکشیم و بگیم همه‌چیز‌ درست می‌شه!

. .

‏اسباب کشی فقط مدل خارجیش، یه چمدون لباس و ۵تا کارتون برمیدارن میرن خونه‌ی جدید
ما اسباب کشی میکنیم تنها چیزی که از خونه قبلی میمونه آجراشه :/


یه عالمه چمدون داشته باشین که توش پر از خوشحالی باشه☺️


آلزایمر مادر
چمدونش را بسته بودیم،با خانه سالمندان هم هماهنگ شده بود
کلا یک ساک داشت ،کمی نون روغنی، آبنات، کشمش ،چیزهایی شیرین، برای شروع آشنایی …
گفت: “مادر جون، من که چیز زیادی نمیخورم یک گوشه هم که نشستم نمیشه بمونم، دلم واسه نوه هام تنگ میشه!”
گفتم: “مادر من دیر میشه، چادرتون هم آماده ست، منتظرن.” گفت: “کیا منتظرن؟ اونا که اصلا منو نمیشناسن! آخه اون جا مادرجون، آدم دق میکنه ها، من که اینجا به کسی کار ندارم اصلا، اوم، دیگه حرف نمی زنم. خوبه؟ حالا میشه بمونم؟”
گفتم: “آخه مادر من، شما داری آلزایمر می گیری همه چیزو فراموش می کنی!” گفت: “مادر جون، این چیزی که اسمش سخته رو من گرفتم، قبول! اما تو چی؟ تو چرا همه چیزو فراموش کردی پسرم؟!” خجالت کشیدم …!
حقیقت داشت، همه کودکی و جوونیم و تمام عشق و مهری را که نثارم کرده بود، فراموش کرده بودم.اون بخشی از هویت و ریشه و هستیم بود،راست می گفت، من همه رو فراموش کرده بودم!
زنگ زدم خانه سالمندان و گفتم که نمی ریم
توان نگاه کردن به خنده نشسته برلب های چروکیده اش رو نداشتم، ساکش رو باز کردم نون روغنی و … همه چیزهای شیرین دوباره تو خونه بودند!
آبنات رو برداشت ،گفت: “بخور مادر جون، خسته شدی هی بستی و باز کردی.”
دست های چروکیدشو بوسیدم و گفتم: “مادر جون ببخش، فراموش کن.”
اشکش را با گوشه رو سری اش پاک کرد و گفت: “چی رو ببخشم مادر، من که چیزی یادم نمی یاد، شاید فراموش میکنم! گفتی چی گرفتم؟ آلمیزر؟!”
در حالی که با دستای لرزونش، موهای دخترم را شونه میکرد زیر لب می گفت: “گاهی چه نعمتیه این آلمیزر…!”

@deltangi_fsm

+ کسی که بخواد بره نه چمدون میبنده، نه گوشیش خاموش میشه، نه چیز دیگه!
فقط سرد میشه ولی مهربون! همین...


- مگه تا حالا کسی رو دوست داشتی؟


اتوبوس رسیده بود ترمینال، میدونستم اگر بگم رسیدم اونم پا میشه میاد دنبالم،اونم پنج صبح!
به خودم گفتم میرم تو نمازخونه ی ترمینال یا یه قدمی میزنم تا بیدار شه...
هنوز فکرم تموم نشده بود پیام اومد رو گوشیم که "بیا سمت در پشتی ترمینال!" دختره ی احمق انگار جی پی اس اتوبوس بهش وصل بود!
از دور دیدمش از سنگینی کوله پشتی قهوه ای همیشگیش، میشد فهمید که بازم دیشب نخوابیده و نهار ظهر رو آماده می کرده و فقط با یه کرم ضد آفتاب آرایشش رو ماست مالی کرده!

خندم گرفت گفتم: حداقل چراغ رو روشن میکردی که تو ابروهات ضد آفتاب نزنی! گفت:
"علیک سلام" و بغلم کرد
و آروم دم گوشم گفت:
"اگر بدونی قیافت توی این سرما چقد دوست داشتنی و مسخره میشه مخصوصا اون دماغت که عین مخزن گردالی ته دماسنج جیوه ای سرخ میشه دلقک خان!" نفهمیدم چی گفت حواسم پرت بوی موهاش بود و خط اتوی مقنعه ی سورمه ایش که معلوم بود بازم عجله ای اتو زده که دو خطه شده!
گفتم: یه روزی میفهمم چطوری این همه فرزی که به همه ی کارات میرسی!
من که فقط بخوام یه چمدون ببندم باید نصف روز فکر کنم چی چی بردارم!
صدای بوق ممتد آژانسیه تو خیابون بلند شد که یعنی بدو بدو سمت خیابون!

تو ماشین؛ یقه خزدار پالتوی قهوه ای که میشد یه شالگردنم باشه، درآورد پیچید دور صورتم و با لحن حرص خوردن مخصوصِ خودش بدون اینکه دندوناش از هم باز شه گفت: سرما نخوری حالا همین امروز! بعد چسبید بهم... آژانسی آینشو تنظیم کرد و یه نگاه از آینه به ما دوتا، بعد پرسید کجا برم؟
اخم ‌کردم که یعنی سرت بکار خودت باشه و فقط راه بیوفت!
بنده خدا ترسید گفت: آبان هوای اینجا خیلی سرده!
.
.
- خنگ خدا کجایی تو؟ حواست با منه؟
میگم کسیو دوست داشتی؟

+نه...

عاقا خواهرم از اولین سفرهوایش این طورتعریف میکنه که:‏ داشتم مسیر فرودگاه رو خیلی شیک ومرتب و باکلاس طی میکردم و چمدون رو هم میکشیدم؛ نگاه زیاد سمتم بود ولی توجهی نکردم؛ یدفه شنیدم یکی میگه:ببخشید خانوم چمدونتون اونجا افتاده وای نگاه کرده فقط دسته چمدون تودستش بوده
؛
خواهرم %‏_‏%
مسافران‏ @‏‏_‏‏@‏
باکلاسی‏ ^‏‏_‏‏^‏

میگما، سال 93 با جمعه شروع میشه، با جمعه هم تموم میشه، بین التعطیلین حساب نمیشه ما چمدونامونو ببندیم؟

اس ام اس های جدید،عاشقانه، خنده دار و . . . ارسالی کاربران

قشنگتر, صدای, اساماس, واریزی, حساب, چمدون, فرودگاه, امامه, دیگه, دیره, واسه, رفتنت, دلبر, حالا, دلمون, گیرته, پامون, بندته, دچارتیم, انتخابش, خودت, بمون, گوشه, چمدونت, طاهره, اباذری, هریس, میشد, ایران, میدونم, گذاشت, واسش, نبات, درست, کنیم, بکشیم, بگیم, همهچیز, میشه, اسباب, خارجیش, لباس, کارتون, برمیدارن, میرن, خونهی, جدید, میکنیم, تنها, چیزی, قبلی, میمونه, آجراشه, عالمه, داشته, باشین, خوشحالی, باشه, آلزایمر, مادر, چمدونش, بسته, بودیم, خانه, سالمندان, هماهنگ, روغنی, آبنات, کشمش, چیزهایی, شیرین, برای, شروع, آشنایی, زیادی, نمیخورم, نشستم, نمیشه, بمونم, گفتم, چادرتون, آماده, منتظرن, اونا, اصلا, نمیشناسن, مادرجون, میکنه, اینجا, ندارم, خوبه, داری, گیری, چیزو, فراموش, اسمش, سخته, گرفتم, قبول, کردی, پسرم, خجالت, کشیدم, حقیقت, کودکی, جوونیم, تمام, مهری, نثارم, کرده, بودم, بخشی, هویت, ریشه, هستیم, راست, توان, نگاه, کردن, خنده, نشسته, برلب, چروکیده, نداشتم, ساکش, کردم, دوباره, بودند, برداشت, بخور, خسته, بستی, چروکیدشو, بوسیدم, ببخش, اشکش, ببخشم, یادم, شاید, میکنم, گفتی, آلمیزر, دستای, لرزونش, موهای, دخترم, شونه, میکرد, گاهی, نعمتیه, بخواد, میبنده, گوشیش, خاموش, مهربون, همین, دوست, داشتی, اتوبوس, رسیده, ترمینال, میدونستم, رسیدم, اونم, میاد, دنبالم, خودم, میرم, نمازخونه, قدمی, میزنم, بیدار, هنوز, فکرم, تموم, نشده, پیام, اومد, گوشیم, پشتی, دختره, احمق, انگار, دیدمش, سنگینی, کوله, قهوه, همیشگیش, فهمید, بازم, دیشب, نخوابیده, نهار, آفتاب, آرایشش, ماست, مالی, خندم, حداقل, چراغ, روشن, میکردی, ابروهات, نزنی, علیک, سلام, بغلم, آروم, گوشم, بدونی, قیافت, سرما, داشتنی, مسخره, مخصوصا, دماغت, مخزن, گردالی, دماسنج, جیوه, دلقک, نفهمیدم, حواسم, موهاش, اتوی, مقنعه, سورمه, معلوم, عجله, روزی, میفهمم, چطوری, فرزی, کارات, میرسی, بخوام, ببندم, باید, بردارم, ممتد, آژانسیه, خیابون, بلند, یعنی, ماشین؛, خزدار, پالتوی, شالگردنم, درآورد, پیچید, صورتم, خوردن, مخصوصِ, خودش, اینکه, دندوناش, نخوری, امروز, چسبید, آینشو, تنظیم, آینه, دوتا, پرسید, بکار, بیوفت, ترسید, آبان, هوای, خیلی, سرده, کجایی, حواست, میگم, کسیو, عاقا, خواهرم, اولین, سفرهوایش, طورتعریف, مسیر, ومرتب, باکلاس, میکردم, میکشیدم؛, سمتم, توجهی, نکردم؛, یدفه, شنیدم, میگه, ببخشید, خانوم, چمدونتون, اونجا, افتاده, دسته, تودستش, بوده؛, مسافران, باکلاسی, میگما, جمعه, التعطیلین, ببندیم,