♥ مــن یـکــــ دخـتــر چــادریـــم ...

شاد و پرنشاط ، سرزنده و پرکار...

قرآن و نهج البلاغه اگر میخوانم ، رمان و حافظ هم میخوانم.

عاشق پهلوانی های حضرت حیدر اگر هستم ، یک عالمه شعر حماسی از شاهنامه هم حفظم.

پای سجاده ام گریه اگر میکنم ، خنده هایم بین دوستانم هم تماشایی است !

من یک عالمه دوست و رفیق دارم.

تابستان ها اگر اردوی جهادی میرویم ، اردوهای تفریحی ام نیز هرهفته پا برجاست ...

ما اگر سخنرانی میرویم ، پارک رفتنمان هم سرجایش است ...

مسجد اگر پاتوق ماست ، باغ و بوستان پاتوق بعدی ماست ...

برای نماز صبح قرار مسجد اگر میگذاریم ، هنوز خورشید نزده از مسجد تا خانه پیاده قدم میزنیم.

دعای عهدمان را اگر میخوانیم ، همانجا سفره باز میکنیم و با خنده و شادی صبحانه مان میشود غذا با طعم دعا !

ما اگر چادر سر میکنیم ، نقاش هم هستیم ، خطمان هم خوب است

حرفهای دخترانه مان سرجایش ، شوخی های دوستانه مان را هم میکنیم ،

نمایشگاه و تئاتر هم میرویم ، سینما هم اگر فیلم خوب داشت ...

کوه هم میرویم ، عکس های یادگاری ، فیلم های پر از خنده و شادی...

کی گفته ما چادری ها ...

من قشنگ تر از دنیای خودمان سراغ ندارم !

دنیای من و این رفیقان با خدایم ،

همین هایی که دنبال زندگیشان در کوچه و خیابان نمیگردند ،

همین هایی که وقتی دلت را میشکنند تا حلالیت ازت نگیرند ول کن نیستند ،

همین هایی که حیاشان را نفروختند ...