اون چِشاتو ببند انگشتاتو بزار رو قلبت....

حالا یک نفسِ عمیقِ عمیق بکش...

نیگاه کن ببین می شناسیش؟؟

ببین تا کجا دوسش داری؟

اصلا به این که هست اهمیت میدی؟

به این که هست فکر کردی ؟

به این که با همه ی کوچیکیش تموم غمِ هاتو یه تن ِ واست به جون می خره ؟

از اینکه وقتی کسی کنارت نیست اما اون هست؟

انگشتاتو بزار رو چشمات منصف باش بگو چقدر مثل بارون باریدن تا آروم بگیری ؟

حالا با انگشتات لباتو لمس کن خوب فکر کن ببین چقدر برات سکوت کردن اون موقع هایی که میخواستی داد بزنی؟

اینبار انگشتاتو بردار بزار رو گوشات چقدر همراهیت کردن تو مسیرهایی که همه گفتن نرو اما اون اعتنایی نکرد تا تو به حرف دلت گوش بدی ...

گاهی فقط گاهی بفهم ،درک کن باور داشته باش خودِ خودتو ... !