کاش ادا درنیارید؛ ادا خوبا، ادا نگرانا، ادا دوستا، ادا ادا.

نمیدونم درکم میکنید یا نه ولی،
من اجتماعی‌ترین آدم‌گریز دنیام. وقتی تو جمعم، یه جوری اجتماعی و بگو-بخندم که انگار دارم لذت دنیا رو می‌برم، ولی در درونم دارم لحظه‌شماری می‌کنم که برگردم خونه، برم تو غار تنهاییم و ترجیحاً تا مدتها ازش درنیام.

یاد بگیر تنها بجنگی،
به خودت متکی باش.
قوی بمون و از پا درنیا
و سختی‌ها رو برای خیر و صلاح خودت تحمل کن.
این زندگی خودته،
مسئولیتش هم با خودته،
انتخاب خودته،
و همین‌طور موفقیتش مال خودته .

‏بودن بعضیا تو زندگیمون مثل یه ریگ توی کفشه
تا اون کفشو درنیاری و نندازیش دور راه رفتنت روال نمیشه

✿ کپشن خاص ✿

موی فر اینجوریه که یکی بخواد یه دست نوازش به سرت بکشه، ممکنه دستش گیر کنه دیگه درنیاد :/

#فرفریا روزتون مبارک

↢ هـــے رفیق : ما اگه ظاهرموڹ↣
↢ بـہ قشنگے خیلیا نیست .پیش↣
↢ خودموڹ خوشحالیم ڪہ↣
↢ باطنموڹ از خیلیا قشنگتره↣
↢ صادقانہ بد باش اما با دروغ ↣
↢ ؤظاهر ادائ خوبارو درنیار↣






.. ..

بغض کنی اشکت درنیاد
مثل این میمونه ک رعد و برق بزنه بارون نیاد:)

ﻣﯿﮕﻦ ﺍﻭﻥ ﺩﻧﯿﺎ ﺟﻠﻮﯼ ﺧﺪﺍ ﻫﻤﻪ ﻋﻀﻮﻫﺎﯼ ﺑﺪﻥ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻣﯿﺪﻥ ...
ﻣﻦ ﺍﮔﻪ دو سه تا ﺍﺯ ﻋﻀﻮﻫﺎﻡ خــ ــــر ﺑﺎﺯﯼ ﺩﺭﻧﯿﺎﺭن ﻣﯿﺮﻡ ﺑﻬﺸﺖ

عشق یعنی....خودت روبرای عشقت لوس کنی واون باچشمای گردشده بگه،ادای احمقارودرنیار بسه!!(چه حالی میده اون حرص خوردناازدستش)

کودک زمزمه کرد:


خدایا با من حرف بزن.


و یک چکاوک در مرغزار نغمه سر داد.


کودک نشنید.


او فریاد کشید: خدایا! با من حرف بزن


صدای رعد و برق آمد.


اما کودک گوش نکرد.


او به دور و برش نگاه کرد و گفت


خدایا! بگذار تو را ببینم


ستاره ای درخشید.


اما کودک ندید.


او فریاد کشید خدایا! معجزه کن


نوزادی چشم به جهان گشود.


اما کودک نفهمید.


او از سر ناامیدی گریه سر داد و گفت:


خدایا به من دست بزن.


بگذار بدانم کجایی.


خدا پایین آمد و بر سر کودک دست کشید.


اما کودک دنبال یک پروانه کرد.


او هیچ درنیافت


و از آنجا


دور شد...