کپشن های مربوط به افکند

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی افکند

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

زخمای خانوادگی از همه بدترن ولی، نگفتنش سنگینت میکنه گفتنش سرافکنده‌ت.

غِیرِ
بارِ عشق
هر باری
که هست ، افکندنی‌ست...

 
"بیدل"

‏کاشکی خاک بودمی در راه
‏تا مگر سایه بر من افکندی


✿ کپشن خاص ✿

میان خانه‌ی ویرانه‌ی جوانی من،
به هر طرف نگرم جای پای حرمان است
زبان گشوده شکاف شکنجه‌های فراق:
در آرزوی کسی سوختن نه آسان است!

به عشق روی تو دامن کشیدم از همه خلق
دریغ و درد که دامن‌کشان گذر کردی
به اشک و آه دلی ناتوان نبخشودی
مرا به دام غم افکندی و سفر کردی

#فریدون_مشیری

به دور افکنده ام
غم ها و شادی های کوچک را

تویی رمز بزرگ انتخاب من
"سلام ای عشق"!


زُلف تو باز این دل دیوانه را
حلقه درافکند و به زنجیر کرد

پروانه شدم ، بال زدم ، سوخت دو بالم
دیوانه شدم ، داد زدم ، وای به حالم

بیخود شدم از خویش و از این گردش ایام
نومید و سر افکنده از این طالع و فرجام

مستانه شدم ، باده زدم گاه به گاهی
دل خسته ز می ، باز شدم غرق تباهی

خندیدم و گفتم شود از باده حذر کرد!
از کوچه مستان به چنین حال گذر کرد!

حال این منم و حال من و سوخته بالی
دیوانه و بیخود شده ای ، رو به زوالی

نومیدی و مستی ، به چنین درد دچاری!
دل خسته ای و خنده کنان ، باز خماری!

اینبار بسازم به همین بی پر و بالی
عاشق شوم و عشق رسانم به کمالی...

خواهم ز خدا
خسته و درمانده نباشی ...
محبوب خدا باشی و
شرمنده نباشی ...
ای دوست ، الهی
که در این عالم هستی ...
سر زنده بمانی و
سرافکنده نباشي

شاطر عباس صبوحی:

گفتم که دلم هست به پیش تو گرو
دل باز ده، آغاز مکن قصه‌ی نو

افکند هزار دل ز هر حلقه‌ی زلف
گفتا دل خود بجوی، بردار و برو...

دل سوختن عزرائیل
روزی رسول خدا (ص) نشسته بود، عزراییل به زیارت آن حضرت آمد. پیامبر(ص) از او پرسید: ای برادر! چندین هزار سال است که تو مأمور قبض روح انسان ها هستی، آیا در هنگام جان کندن آنها دلت برای کسی سوخته است؟
عزارییل گفت در این مدت دلم برای دو نفر سوخت:

1- روزی دریایی طوفانی شد و امواج سهمگین آن یک کشتی را در هم شکست همه سر نشینان کشتی غرق شدند، تنها یک زن حامله نجات یافت او سوار بر پاره تخته کشتی شد و امواج ملایم دریا او را به ساحل آورد و در جزیره ای افکند و در همین هنگام فارغ شد و پسری از وی متولد شد، من مأمور شدم که جان آن زن را بگیرم، دلم به حال آن پسر سوخت.
۲- هنگامی که شداد بن عاد سالها به ساختن باغ بزرگ و بی نظیر خود پرداخت و همه توان و امکانات و ثروت خود را در ساختن آن صرف کرد و خروارها طلا و جواهرات برای ستونها و سایر زرق و برق آن خرج نمود تا تکمیل نمود. وقتی خواست به دیدن باغ برود همین که خواست از اسب پیاده شود و پای راست از رکاب به زمین نهد، هنوز پای چپش بر رکاب بود که فرمان از سوی خدا آمد که جان او را بگیرم، آن تیره بخت از پشت اسب بین زمین و رکاب اسب گیر کرد و مرد، دلم به حال او سوخت بدین جهت که او عمری را به امید دیدار باغی که ساخته بود سپری کرد اما هنوز چشمش به باغ نیفتاده بود اسیر مرگ شد.


در این هنگام جبرئیل به محضر پیامبر (ص) رسید و گفت ای محمد! خدایت سلام می رساند و می فرماید: به عظمت و جلالم سوگند شداد بن عاد همان کودکی بود که او را از دریای بیکران به لطف خود گرفتیم و از آن جزیره دور افتاده نجاتش دادیم و او را بی مادر تربیت کردیم و به پادشاهی رساندیم، در عین حال کفران نعمت کرد و خود بینی و تکبر نمود و پرچم مخالفت با ما بر افراشت، سر انجام عذاب سخت ما او را فرا گرفت،

تا جهانیان بدانند که ما به آدمیان مهلت می دهیم و لی آنها را رها نمی کنیم.

اس ام اس های جدید،عاشقانه، خنده دار و . . . ارسالی کاربران

زخمای, خانوادگی, بدترن, نگفتنش, سنگینت, میکنه, سرافکندهت, غِیرِ, بارِ, باری, افکندنیست, بیدل, کاشکی, بودمی, سایه, افکندی, کپشن, میان, خانهی, ویرانهی, جوانی, نگرم, حرمان, زبان, گشوده, شکاف, شکنجههای, فراق, آرزوی, سوختن, آسان, دامن, کشیدم, دریغ, دامنکشان, کردی, ناتوان, نبخشودی, شادی, کوچک, تویی, بزرگ, انتخاب, سلام, زُلف, دیوانه, حلقه, درافکند, زنجیر, پروانه, بالم, حالم, بیخود, خویش, گردش, ایام, نومید, طالع, فرجام, مستانه, باده, گاهی, خسته, تباهی, خندیدم, گفتم, کوچه, چنین, سوخته, بالی, زوالی, نومیدی, مستی, دچاری, خنده, کنان, خماری, اینبار, بسازم, همین, عاشق, رسانم, کمالی, خواهم, درمانده, نباشی, محبوب, شرمنده, دوست, الهی, عالم, هستی, زنده, بمانی, نباشي, شاطر, عباس, صبوحی, آغاز, قصهی, هزار, حلقهی, گفتا, بجوی, بردار, عزرائیل, روزی, رسول, نشسته, عزراییل, زیارت, حضرت, پیامبر, پرسید, برادر, چندین, مأمور, انسان, هنگام, آنها, برای, عزارییل, دریایی, طوفانی, امواج, سهمگین, کشتی, شکست, نشینان, شدند, تنها, حامله, نجات, یافت, سوار, پاره, تخته, ملایم, ساحل, آورد, جزیره, فارغ, پسری, متولد, بگیرم, هنگامی, شداد, سالها, ساختن, نظیر, پرداخت, امکانات, ثروت, خروارها, جواهرات, ستونها, سایر, نمود, تکمیل, وقتی, خواست, دیدن, برود, پیاده, راست, رکاب, زمین, هنوز, فرمان, تیره, بدین, عمری, امید, دیدار, باغی, ساخته, سپری, چشمش, نیفتاده, اسیر, جبرئیل, محضر, محمد, خدایت, رساند, فرماید, عظمت, جلالم, سوگند, همان, کودکی, بیکران, گرفتیم, افتاده, نجاتش, دادیم, مادر, تربیت, کردیم, پادشاهی, رساندیم, کفران, نعمت, بینی, تکبر, پرچم, مخالفت, افراشت, انجام, عذاب, جهانیان, بدانند, آدمیان, مهلت, دهیم, کنیم,