کپشن های مربوط به کندیم

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی کندیم

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

.
اضطراب خاطر از یک سوختن تسکین نیافت
آب بر آتش فکندیم و مکرر سوختیم...

#طالب_آملی

. .

پُریم،
از سوال‌هایی که یک نفر
جوابی برایشان داشت و بی جوابمان گذاشت،
از رفتن‌هایی که هر چه کردیم
به هر دری زدیم
نشد که فراموشش کنیم،
از آن‌هایی که آمدند،
ماندند،
و سالها طول کشید تا بفهمند
آدمِ قصه‌شان نبودیم؛
پریم
از شب‌هایی که برای صبح شدنشان جان کندیم،
از کوچه و خیابان‌هایی که طاقتِ
دیدنشان را سالهاست نداریم،
ما پر از ترسیم.

#محمد_ارجمند

ماکه دل کندیم از او
دیگر چه فرقی میکند...!
‏با سگانِ زرد باشد یا شُغالان سیاه...


#علی‌اکبر_یاغی‌تبار

✿ کپشن خاص ✿

پُریم،
از سوال هایی که یک نفر
جوابی برایشان داشت و بی جوابمان گذاشت،
از رفتن هایی که هر چه کردیم
به هر دری زدیم
نشد که فراموشش کنیم،
از آن هایی که آمدند،
ماندند،
و سالها طول کشید تا بفهمند
آدمِ قصه شان نبودیم؛
پریم
از شب هایی که برای صبح شدنشان جان کندیم،
از کوچه و خیابان هایی که طاقتِ
دیدنشان را سالهاست نداریم،
ما پر از ترسیم،
پر از دلهره ی اینکه مبادا
جوهرِ احساسمان را با آدم های اشتباه تمام کنیم
و نمانَد برایمان دوست داشتنی،
نمانَد احساسی!

محمد ارجمند

خلاصه که ما دندونِ دلُ کندیم انداختم دور:)



‍‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌

ﻭﺍﯼ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﻣﺎ،

ﺩﻝ

ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻧﯿـــﺎ ﺑﺎﺧﺘﯿﻢ
ﺧﺎﻧـــﻪ ﻣﺎﻥ ﺭﺍ، ﺭﻭﯼ
ﺗـــﺎﺭ ﻋﻨﮑـــﺒﻮﺗﯽ
ﺳﺎﺧﺘﯿﻢ

ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﺭﻓﺖ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺭﺍ، ﮐﻪ ﺁﺩﻡ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﯾﻢ
ﭼﻬــــﺮﻩ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭﻭﻥ ﺁﯾﻨـــــﻪ، ﻧﺸﻨﺎﺧﺘﯿـــﻢ

ﻭﺍﯼ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ
ﺧﻮﺩﺧــﻮﺍﻫﯽ ﮔﺮﯾﺒﺎﻧﮕﯿﺮ ﺷﺪ

ﺑﯽ ﻣﺤـــﺎﺑﺎ، ﺳﻮﯼ ﺗﺨﺮﯾﺐ ِ ﺷـــﺮﺍﻓـــﺖ ﺗﺎﺧﺘﯿﻢ
ﺣﺮﻣﺖ ﺍﻧﺴـــﺎﻥ ، ﺷﮑﺴـــﺘﯿﻢ ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﺩﻟﻬﺮﻩ
ﭘﯿﮑﺮ ﺑﯽ ﺟــــــﺎﻥ ﺍﻭ ﺭﺍ، ﺯﯾﺮ ﭘــــﺎ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﯿﻢ
ﮔﻮﺭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺩﻭ ﺩﺳﺖ ﺧﻮﯾـــﺶ،
ﮐﻨﺪﯾﻢ

ﻭ ﺑﺮ ﺁﻥ نوﺣـــﻪ ﺧﻮﺍﻧﺪﯾﻢ ﻭ ﺑﻪ ﺗﺮﺣـــــﯿﻢ ﻭ ﻋــــﺰﺍ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﯿﻢ

ﺩﯾﺮ ﻓﻬــــﻤﯿﺪﯾﻢ ﺑﺎ ﺧــــﻮﺩ ، ﻣﺎ ﭼﻪ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﻭ ﭼﻪ ﺷﺪ
ﻣﺎ ﺷـــــــﺮﺍﻓﺖ ، ﺁﺩﻣـــــﯿﺖ ، ﻣﺎ ﺧــــﺪﺍ ﺭﺍ ﺑﺎﺧﺘﯿﻢ.


در دیاری که در او نیست کسی یار کسی
کاش یارب که نیفتد به کسی کار کسی
هر کس آزار من زار پسندید ولی
نپسندید دل زار من آزار کسی
آخرش محنت جانکاه به چاه اندازد
هر که چون ماه برافروخت شب تار کسی
سودش این بس که بهیچش بفروشند چو من
هر که با قیمت جان بود خریدار کسی
سود بازار محبت همه آه سرد است
تا نکوشید پی گرمی بازار کسی
من به بیداری از این خواب چه سنجم که بود
بخت خوابیدهٔ کس دولت بیدار کسی
غیر آزار ندیدم چو گرفتارم دید
کس مبادا چو من زار گرفتار کسی
تا شدم خوار تو رشگم به عزیزان آید
بارالها که عزیزی نشود خوار کسی
آن که خاطر هوس عشق و وفا دارد از او
به هوس هر دو سه روزیست هوادار کسی
لطف حق یار کسی باد که در دورهٔ ما
نشود یار کسی تا نشود بار کسی
گر کسی را نفکندیم به سر سایه چو گل
شکر ایزد که نبودیم به پا خار کسی
شهریارا سر من زیر پی کاخ ستم
به که بر سر فتدم سایه دیوار کسی