بهترین دوستِ كسی نبودم...
حتی بهترین دوستِ بهترین دوستانم...با
مزه نیستم جوری كه دل و رودتون به هم بپیچه و وقتی نیستم بگید جای فلانی خالی اگر بود چقد خوش میگذشت...
آنقدری كتاب نخوانده‌ام،
سفر نرفته‌ام،
تجربه های جالب انگیز نداشته‌ام...
یا موسیقی شناس نبوده ام كه بشود باهام حرف های این شكلی زد...
لحنم،
قیافم،
لباس هایی كه میپوشم خیلی معمولی هستند...
هیچ ایده‌ای برای نجات دنیا ندارم!
خیال پردازِ خوبی نیستم...
مدتی است اصراری به هیچ چیز ندارم،
به برآورده شدن خواسته هایم ندارم ...
اصراری ندارم اگر خیلی دلتنگش میشوم خیلی دلتنگم شود!
اگر دوستش دارم ،
دوستم داشته باشد...
اصراری ندارم به غافل گیر شدن...
من معمولیَم و معمولی بودن هیچ غمگین نیست به نظرم !
معمولی بودن فقط خیلی معمولی است :) معمولی بودن شاید همان دلیلی است كه باعث میشود بهترین دوست كسی نباشم!! كسی كه وقتی از هم پاشیده‌ای بهش زنگ بزنی و بگی بیا جمعم كن...
شاید این معمولی بودنم خوب باشد برای بقیه...
یكجوری كه جای خالی‌ام نه به چشمشان بیاید نه هیچ دردی بپیچد توی دلشان!