کپشن های مربوط به معلممون

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی معلممون

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

مدرسه که میرفتیم ،
هربار که دفتر مشقمون رو جا میذاشتیم
معلممون میگفت:
"مواظب باش خودتو جا نذاری" !
و ما میخندیدیم و فکر میکردیم نمیشه
خودمونو جا بذاریم!
بزرگ که شدیم بارها و بارها یه قسمت
از خودمون رو جاگذاشتیم؛
تویِ یه کافه،
تویِ یه خیابون،
تویِ یه خاطره . .(:.️


‏یه همکلاسی داشتم اسمش رضا توشه بود،
معلممون یه بار حضور غیاب کرد گفت رضا توشه؟
اونم جواب داد بله!
از اون به بعد دیگه حضور غیاب نداشتیم سر کلاس

» bishouri «

مدرسه که میرفتیم هربار که دفتر مشقمون رو جا میذاشتیم معلممون میگفت "مواظب باش خودتو جا نذاری"
اونموقه بود ک ما میخندیدیم و فکر میکردیم
نمیشه خودمونو جا بذاریم
بزرگ که شدیم بارها و بارها یه قسمت از خودمون رو جا گذاشتیم،
توی یه کافه…
توی یه خیابون…
توی یه خاطره...
توی یه آغـوش :)

مدرسه که میرفتیم هربار که دفتر مشقمون رو جا میذاشتیم معلممون میگفت "مواظب باش خودتو جا نذاری"
و ما میخندیدیم و فکر میکردیم
نمیشه خودمونو جا بذاریم
بزرگ که شدیم بارها و بارها یه قسمت از خودمون رو جا گذاشتیم،
توی یه کافه،
توی یه خیابون،
توی یه خاطره...
توی یه اغوش...

Sahwl

‏یه همکلاسی داشتم اسمش رضا توشه بود،
معلممون یه بار حضور غیاب کرد گفت رضا توشه؟
اونم جواب داد بله!
از اون به بعد دیگه حضور غیاب نداشتیم سر کلاس

» bishouri «

مدرسه که میرفتیم هربار که دفتر مشقمون رو جا میذاشتیم معلممون میگفت "مواظب باش خودتو جا نذاری"
و ما میخندیدیم و فکر میکردیم
نمیشه خودمونو جا بذاریم
بزرگ که شدیم بارها و بارها یه قسمت از خودمون رو جا گذاشتیم،
توی یه کافه،
توی یه خیابون،
توی یه خاطره... ،

تلنگر ❤️

مدرسه که میرفتیم هربار که دفتر مشقمون رو جا میذاشتیم
معلممون میگفت "مواظب باش خودتو جا نذاری"
و ما میخندیدیم و فکر میکردیم
نمیشه خودمونو جا بذاریم
بزرگ که شدیم بارها و بارها یه قسمت از خودمون رو جا گذاشتیم،
توی یه کافه،
توی یه خیابون،
توی یه خاطره
توی یه عکس ...

مدرسه ها سوسولی شده که این بچه ها انقدر پر رو شدن !����










من سوم دبستان بودم یه روز دیر رفتم کلاس،
معلممون یجوری کتکم زد که شبش
هیتلر،چنگیز و ضحاک به خوابم اومدن و بغلم کردن و بهم دلداری دادن!

یه بار اول ابتدایی بودم معلممون داشت ﯾﻪ ﻣﻮﺭﺩﯼ ﺭﻭ ﺗﻮﺿﯿﺢ می داد ﺑﻌﺪ ﮔﻔﺖ ﮐﺴﯽ ﻣﯽﺗﻮﻧﻪ ﺑﮕﻪ
ﭼﺮﺍ؟؟؟
ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ خانوم ﻣﺎ ﺑﮕﯿﻢ ؟؟؟
ﮔﻔﺖ ﺑﮕﻮ عزیزم
ﻣﻨﻢ ﮔﻔﺘﻢ ﭼﺮﺍ؟؟؟ :))
ﻧﯿﻢ ﺳﺎﻋﺖ ﮐﺘﮑﻢ ﺯﺩ بیشوور

من تو زندگیم فقط یه بار تو قرعه کشی برنده شدم!

اونم سال دوم دبستان بود که معلممون می خواست از یه نفر درس بپرسه و قرعه به اسم من افتاد...!!!