من آخرش نفهمیدم ما واقعا چشامون خوشگله
یا پسرا الکی به همه میگن.....‍.

هیچوقت نفهمیدم چقدر دوستت دارم تا اینکه زمان خداحافظی رسید.

آدمها
قند را میشکنند تا از حلاوتش بهره گیرند
رکورد را میشکنند به افتخارش برسند
هیزم را میشکنند تا به گرمای آتش برسند
غرور را میشکنند تا به افتادگی برسند
سکوت را میشکنند به آوازی برسند
برای همه ی شکستن هایشان
دلایل خوبی دارند آدمها....
هنوز نفهمیدم چرا آدمها "دل" میشکنند

. ژبوته

#یگانه_مظهری

اگه بهم نگی که دوستم داری یهو دیدی هیچوقت نفهمیدم.

‏وَ...
می پرسند او که بود؟
هرگز نفهمیدم،
فقط می دانم؛
من برایش رهگذری بیش نبودم،
و او؛
تمام ِجانم...

من آخرش نفهمیدم وقتی حالمون خوب نیست باید به کی بگیم، کسایی که دوستمون دارن ناراحت میشن و اوناییکه دوستمون ندارن خوشحال.

انقدر حواسم پرت رنگ چشم‌هایت بود
که نفهمیدم دیگر بعد از رفتنت
چگونه این شب‌ها صبح نشد...
اینقدر درگیر چشم‌های خوش حالتت شدم که وقت رفتنت یادم رفت بگم نرو...
این من، بی تو میمیرد!

‏بعضی وقتا آدم وقتی
ناراحته گریه‌ش نمیاد ولی کلیداشو،
وسایلاشو جا میذاره، لیوان از دستش
میفته، به یه نقطه خیره میشه و وقتی
باهاش حرف میزنی میگه: ببخشید
نفهمیدم میشه یه بار دیگه بگی؟!

بعضی وقت‌ها هست، آدم وقتی ناراحته گریه‌اش نمیاد ولی کلیداش و وسایلش رو جا میذاره، لیوان از دستش میوفته و وقتی باهاش حرف میزنی میگه ببخشید دوباره میگی؟ نفهمیدم.

«‌‌پروکسی | پروکسی | پروکسی | پروکسی»
«‌‌پروکسی | پروکسی | پروکسی | پروکسی»

از بالا رفتن سنم ناراحت نیستم؛ اینکه هیچی از جوونیم نفهمیدم و کارای هیجان انگیز و جذاب انجام ندادم، غمگینم میکنه.