عاشقِ کبوتر بود!
می گفت:
پرنده‌ای وفادارتر از آن نیست ...
رهایش که می کنی هرجا برود...
خیالت راحت است که برمی‌گردد ...

فقط دو روز حواسش پرت شد...
فقط دو روز فراموششان کرد...
همه‌شان رفتند ...
همه‌شان گم شدند!

او دانه می‌ریخت اما دیر بود ...
هیچ کدامشان برنگشتند!

مشکل اینجاست...
ما یادمان رفته ...
هیچ تعهدی یک‌طرفه نیست!

وفادارترین کبوتر هم، برایِ ماندنش؛
دانه می‌خواهد ...
"توجه" می‌خواهد...
"عشق" می‌خواهد ...

هیچ کبوتری، ناچار به ماندن نیست ...
هیچ کبوتری!



نرگس صرافیان طوفان

الانشم فرق من و بقیه رو میدونی منتها روی برگشتن نداری.

جهت یادآوری:
اگر برگشتند، فراموش نکنید که چگونه رفتند....

𝐓𝐡𝐞𝐲 𝐝𝐨𝐧’𝐭 𝐬𝐞𝐞 𝐭𝐡𝐞 𝐰𝐫𝐨𝐧𝐠 𝐢𝐧 𝐭𝐡𝐞𝐢𝐫 𝐚𝐜𝐭𝐢𝐨𝐧𝐬 𝐛𝐞𝐜𝐚𝐮𝐬𝐞 𝐭𝐡𝐞𝐲 𝐡𝐚𝐧𝐠 𝐚𝐫𝐨𝐮𝐧𝐝 𝐩𝐞𝐨𝐩𝐥𝐞 𝐭𝐡𝐚𝐭 𝐧𝐨𝐫𝐦𝐚𝐥𝐢𝐳𝐞 𝐢𝐭

زشت بودن رفتارشون رو نمی‌بینن چون با آدمایی گشتن که این مدل برخورد رو عادی می‌دونن :)

شاید براتون جالب باشه بدونید که:
چیزی به نام «برگشتن به جایگاهِ قبلی» تو زندگی آدما وجود نداره؛ به محض اینکه از چشم بیفتید، همه چیز تموم شده رفته.

گاهی برگشتن به رابطه‌ای که تموم شده، به این دلیل نیست که ما یا طرف مقابل تغییر کردیم، بلکه به این دلیله که ذهن ما هنوز دنبال پایانی متفاوت برای داستان و رنج‌های حل‌نشده‌ی قدیمه.

به‌ قول عباس کیارستمی :

بازنگشتند
رودهایی که به دریا رفتند
سربازانی که به جنگ
و یارانی که به دیار غریب

به‌قول عباس کیارستمی:

بازنگشتند؛
رودهایی که به دریا رفتند،
سربازانی که به جنگ
و یارانی که به دیار غریب.

Remember:

اگر برگشتند، فراموش نکنید که چگونه رفتند.

بخدا ما منتظر برگشتن هیچ آدمی نیستیم، ما فقط منتظر برگشت خودمونیم که با اون آدم رفته.