دلم براے دوست داشتنت می‌رود.
دست هایم براے نوشتنت.
چشمهایم براے دیدنت.
من می‌روم و تو می‌آیی.
تو به دلم.
تو به دستهایم.
تو به چشمهایم.
رفت و آمدمان را همیشه دوست داشتم.
تو به همه‌چیز می‌آیی!

از روزی
که گلهای سرخ دوست داشتنت
بر سرزمین دلم روییده
دیگر هیچ باد و بارانی و هیچ پاییزی
غمگینم نمیکند …
و قسم، به تمام درخت های عاشقی
که یک روز بی صبرانه پیشانی بهار را میبوسند
با چشمهایم به راهت …
با قلبم به نامت …
و با دستهایم در انتظار به آغوش کشیدنت میمانم …

#فرشته_رضایی

دست هایش
نمیگذارند ؛
دستهایم تنهاییشان را حس کنند.

#فرگل_مشتاقی

✿ کپشن خاص ✿

‌امشب را بیشتر قَـدر می دانم !
دستهایم را به سویِ آسمان ،
و قرآن را بر سرم میگیرم ...
اَحیا گرفته ام که تو اِحیا کنی مرا
از تهِ دلم می خواهمت
لُطفاً اجابت شو ...
‌
‌#فاطمه_جلالی
‌
‌

به اندامم سوگند
به گیسوان بلندم
به لب های خونینم
به دستهایم سوگند
وقتی تو را در آغوش کشیدم
شیطان را فریب دادم
#جمانه_حداد

امروز باید دستهایمان سخن بگویند
لبها را میگذاریم برای بوسیدن

خیلی وقت است دستهایم را
با لیوان چاییم گرم میکنم !
این اوج تنهاییست . . .
‌ ‍
❣

‌❣️دستهایم

❣️برای نوشتن از توو قلبم

❣️برای عاشقانه گفتن برای تو

❣️هر روز می تپد

❣️توآغازگر تمام عاشقانه های منی

دستهایمان که بهم برسد

دنیاهم دست بکارمی شود

برای آغاز عاشقانه ای دوباره

تو که باشی هیچ طوفانی کارسازنیست

دریای قلبم به حضورت آرام میگیرد

(میناکاظمی)

به آتش می کشم آخر دل نامهربانت را
به یغما می برم چشمِ به رنگِ آسمانت را

بمان ای کشتی امیدهایم ، لج نکن با من
به توفانی ز نفرین می سپارم بادبانت را

وجودش را ندارم خوب می دانی و الا من
به لب می آورم بادستهایم طفلِ جانت را

شنیدم با همه حاضر جوابی می کنی باشد
خلاصه داغ خواهم کرد گنجشکِ زبانت را

و روزی هم به دستِ باد خواهم داد می بینی
شلالِ گیسوانِ مخملِ پولک نشانت را

نمی دانی چه آهی می کشم وقتی که دورادور
تماشا می کنم رنگین کمانِ ابروانت را

به نستعلیقِ ابروی به هم پیوسته ات سوگند
به من جان می دهی
حرفی بزن واکن دهانت را ....