کپشن های مربوط به معلمم

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی معلمم

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

مدرسه که میرفتیم ،
هربار که دفتر مشقمون رو جا میذاشتیم
معلممون میگفت:
"مواظب باش خودتو جا نذاری" !
و ما میخندیدیم و فکر میکردیم نمیشه
خودمونو جا بذاریم!
بزرگ که شدیم بارها و بارها یه قسمت
از خودمون رو جاگذاشتیم؛
تویِ یه کافه،
تویِ یه خیابون،
تویِ یه خاطره . .(:.️


‏یه همکلاسی داشتم اسمش رضا توشه بود،
معلممون یه بار حضور غیاب کرد گفت رضا توشه؟
اونم جواب داد بله!
از اون به بعد دیگه حضور غیاب نداشتیم سر کلاس

» bishouri «

تست فیک کرونا بساز همرو ایسگا کن ...
به معلممم گفتم کرونا گرفتم باووورررر کرده..

‏کاش الان معلمم گفته بود برو از دفتر گچ بیار.منم داشتم تو جعبه ی گچ های رنگی دنبال رنگ صورتی و ابی میگشتم

مدرسه که میرفتیم هربار که دفتر مشقمون رو جا میذاشتیم معلممون میگفت "مواظب باش خودتو جا نذاری"
اونموقه بود ک ما میخندیدیم و فکر میکردیم
نمیشه خودمونو جا بذاریم
بزرگ که شدیم بارها و بارها یه قسمت از خودمون رو جا گذاشتیم،
توی یه کافه…
توی یه خیابون…
توی یه خاطره...
توی یه آغـوش :)

مدرسه که میرفتیم هربار که دفتر مشقمون رو جا میذاشتیم معلممون میگفت "مواظب باش خودتو جا نذاری"
و ما میخندیدیم و فکر میکردیم
نمیشه خودمونو جا بذاریم
بزرگ که شدیم بارها و بارها یه قسمت از خودمون رو جا گذاشتیم،
توی یه کافه،
توی یه خیابون،
توی یه خاطره...
توی یه اغوش...

Sahwl

‏یه همکلاسی داشتم اسمش رضا توشه بود،
معلممون یه بار حضور غیاب کرد گفت رضا توشه؟
اونم جواب داد بله!
از اون به بعد دیگه حضور غیاب نداشتیم سر کلاس

» bishouri «

وقتی اول دبستان بودم یه روز کتابمو خونه جا گذاشتم معلمم گف عیب نداره
حواست باشه خودتو جا نزاری خندیدم
نفهمیدم چی میگه اخه مگه میشع یکی خودشو جا بزاره
وقتی بزرگ شدم
دیدم میشه خودتو جا بزاری
تو یه کافه کوچیکی از شهر
بین دستایه یکی
تو چشماش...

مدرسه که میرفتیم هربار که دفتر مشقمون رو جا میذاشتیم معلممون میگفت "مواظب باش خودتو جا نذاری"
و ما میخندیدیم و فکر میکردیم
نمیشه خودمونو جا بذاریم
بزرگ که شدیم بارها و بارها یه قسمت از خودمون رو جا گذاشتیم،
توی یه کافه،
توی یه خیابون،
توی یه خاطره... ،

تلنگر ❤️

مدرسه که میرفتیم هربار که دفتر مشقمون رو جا میذاشتیم
معلممون میگفت "مواظب باش خودتو جا نذاری"
و ما میخندیدیم و فکر میکردیم
نمیشه خودمونو جا بذاریم
بزرگ که شدیم بارها و بارها یه قسمت از خودمون رو جا گذاشتیم،
توی یه کافه،
توی یه خیابون،
توی یه خاطره
توی یه عکس ...