‌
بازیچه
تقدیرم،
فرسوده
ایام

- فاضل نظری


. .

اونجا که رهی معیری میگه:

من نیستم چون دیگران
بازیچه بازیگران
باید خریدارم شوی
تا من خریدارت شوم

اگه امشب کسی عاشقم نشه میرم بازیچه پیرزنای هوس باز میشم

..

باید که ز داغم خبری داشته باشد  

هر مرد که با خود جگری داشته باشد  

حالم چو دلیری ست که از بخت بد خویش  

در لشکر دشمن پسری داشته باشد   

حالم چو درختی است که یک شاخه نا اهل  

بازیچه ی دست تبری داشته باشد  

سخت است پیمبر شده باشی و ببینی  

فرزند تو دین دگری داشته باشد 

آویخته از گردن من شاه کلیدی   

این کاخ کهن بی که دری داشته باشد   

سردرگمی ام داد گره در گره اندوه   

خوشبخت کلافی که سری داشته باشد  

حسین جنتی

‏فکت :
‏اکثرمون بازیچه ی دست کسی شدیم که اول اون دوستمون داشت .

وقتی زندگی تو رو بازیچه کرد،
اِنقد بالغ باش، که باهاش هم بازی نشی.

‌‌‌‌‌‌.࿐

در این سراچه یِ بازیچه
غیر ِ عشق
مباز ...

"حافظ"

ولی بیاین تا زمانی که راه و رسم مودبانه پیشنهاد دادن و رفتار مناسب رو یاد نگرفتیم اینکارو نکنیم
‏مردم بازیچه دست ما نیستن!

سوف تلهو بنا الحیاة وتسخر
فتعالَ أحبک الآن أکثر...

و سرانجام زندگی ما را بازیچه خود قرار داده و به ریش ما می‌خندد!
پس بیا امروز تورا بیشتر دوست داشته باشم!

#رضا_ملک_زاده

اینجا هنوز دیوانه ای بازیچه ترفند توست
#M.️