کپشن های مربوط به اندازدش

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی اندازدش

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

پدر بزرگ می‌گفت؛
انتظار کارِ مَرد نیست!
یک دلِ قوی می‌خواهد که در تنِ مَرد قرارش نداده‌اند!
مَرد؛ هزار وُ یک جور فکر می‌کند وَ در آخِر می‌اندازدش دور.


. .

...
پدربزرگ میگفت:
انتظار کار مرد نیست!
یک دل قوی میخواهد که در تن مرد قرارش نداده اند!
زن باید باشد
تا انتظار را تاب بیاورد... مرد؛ هزارو یک جور فکر میکند و در آخر می اندازدش دور...
زن اما ، می ماند
به هر جان کندنی می ماند...
...

پدر بزرگ می گفت؛
انتظار کارِ مَرد نیست!
یک دلِ قوی می خواهد که
در تنِ مَرد قرارش نداده اند!
زن باید باشد
تا انتظار را تاب بیاورد

مَرد؛ هزار وُ یک جور فکر می کند
وَ در آخِر می اندازدش دور.
زن امّا،
می ماند
به هر جان کندنی
می ماند ...

(سپیده امیدی)

پدر بزرگ می گفت؛
انتظار کارِ مَرد نیست!
یک دلِ قوی می خواهد که
در تنِ مَرد قرارش نداده اند!
زن باید باشد
تا انتظار را تاب بیاورد

مَرد؛ هزار وُ یک جور فکر می کند
وَ در آخِر می اندازدش دور.
زن امّا،
می ماند
به هر جان کندنی
می ماند ...

یک جایی در زندگی آدم باید راهنما بزند، آرام آرام بیاید کنار جاده بایستد. بعد که ایستاد از ماشین پیاده شود برود در عقب را باز کند رو کند به خودِ کهنه اش و بگوید بفرمایید پایین. باید رو کند به خود منفی بافش، به خود اهل شکایتش، به خود بی جنبه اش، به خود قدرنشناسش و بگوید که پیاده شو. باید خیلی بی تعارف زل بزند به چشم خود قدیمی اش و توضیح بدهد که دیگر ادامه این وضع ممکن نیست و زمان خداحافظی رسیده. آنوقت خود کهنه اگر پیاده نشد باید دستش را دراز کند و یقه خود کهنه را بگیرد و بیاندازدش بیرون. لازم شد وسایلش را هم از صندوق بردارد پرت کند جلویش.
بعد هم خود کهنه را رها کند کنار همان جاده برود دوباره بنشیند پشت فرمان. راه بیافتد در جاده. در آیینه به پشت سر هم نگاه نکند.
راه بیافتد به جستجوی خودی نو. بگردد دنبال خود نویی که قدرشناس و سپاسگزار باشد. خود نویی که قدر لحظه لحظه زندگی را بداند. خودی که آرامش بیاورد. خودی که لبخند بیاورد. خودی که اهل مهربانی باشد. خودی که جایی کنار جاده ایستاده است به انتظار. خودی که تا خود کهنه هست سوار نخواهد شد.