از درد ترک...
خورده و از زخم کبودیم....
کوهیم و تماشاگر رقصیدن رودیم...

‏یکی از فانتزیام اینه اینقدر گازت بگیرم کبود شی،بعد بیام ببوسمشون خوب شی.. :))))))

‏اون رد کبودی که
برمیگیردی خونه...
و داری کاورش میکنی و
همزمان یه لبخند ملیح ام زدی...
همونو میخوام ...

‏اون رد کبودی که برمیگیردی خونه داری کاورش میکنی و همزمان یه لبخند ملیح ام زدی :))) همونو میخوام.

‏چرا وقتی کسی جاییش کبود میشد می‌پرسیدیم چی شده؟
‏چرا خودمون نمی‌فهمیدیم خورده به لبه مبل؟

‏با دوست پسری که
نمیذاره گردنشو کبود کنی...
بهم بزن.....؛
دلیلشو نپرس ، فقط بهم بزن..

‏اون رد کبودی که برمیگیردی خونه داری کاورش میکنی و همزمان یه لبخند ملیح ام زدی :))) همونو میخوام.

خشونت علیه زنان همیشه یک چشم کبود و دندان شکسته و دماغ خونی نیست .
خشونت اضطرابی است که در جان زن است
که فکر میکند باید لاغرتر باشد چاق تر باشد ، زیباتر باشد ، خوشحال تر باشد ، سنگین تر باشد ، خانه دار تر باشد ، عاقل تر باشد ...
خشونت آن چیزی است که زن نیست و فکر میکند باید باشد
خشونت آن نقابی است که زن به صورتش میزند تا خودش نباشد تا برای مرد کافی باشد ...

اینکه پسرا نمیذارن گردنشون کبود کنی واقعا بدرد نمیخوره

‏از تو سفیدی گردنو از من کبودی و مُهر بنفشش :))