محبوب قلبم...
دوست داشتن تو درست ترین کاره زندگیمه...
میتونم به جرئت بگم اگه صدبار دیگم به دنیا بیام...
عاشق تو میشم و دلم میخاد خیابونای این شهرو کنار تو قدم بزنم...
دستای تو رو لمس کنم...
بغل تو خونه امنم بشه...
من فقط و فقط تو رو میخام...
•دوست دارم جانان مــن...
. .
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی بیام
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
از یه نقطهای به بعد تصمیم گرفتم اونی نباشم همه کس و همه چیز رو درک میکنه و کنار میاد، الان فقط درک میکنم ولی کنار نمیام وظیفه من نیست که با همه چیز کنار بیام.
آره عوض شدم چون ارزش خودم رو فهمیدم، فهمیدم باید خودم رو دوست داشته باشم، فهمیدم نباید همیشه کنار بیام، فهمیدم دلسوزی زیاد اشتباهه، فهمیدم باید خودم رو جای درست خرج کنم و فهمیدم تهش فقط خودم رو دارم، آره تجربههام از من چیزی ساخته که دیگه نمیخوام و نمیتونم مثل قبل باشم.
آره عوض شدم چون ارزش خودم رو فهمیدم، فهمیدم باید خودم رو دوست داشته باشم، فهمیدم نباید همیشه کنار بیام، فهمیدم آدمها شبیه حرفهاشون نیستن، فهمیدم دلسوزی زیاد اشتباهه، فهمیدم باید خودم رو جای درست خرج کنم و فهمیدم تهش فقط خودم رو دارم، آره تجربههام از من چیزی ساخته که دیگه نمیتونم و نمیخوام مثل قبل باشم.
هر گذشته برای من یک دَره. یک دَر سفید و بزرگ و این دَرها هماندازه قطاری کنار هم قرار دارن. هر گذشتهای که نتونستم باهاش کنار بیام برام تبدیل به یک دَر شد که در نهایت مجبور بودم ببندمش و سه قفلهاش کنم و کلیدش رو جایی بندازم که حتی دیگه خودمم نتونم پیداش کنم. خواستم بگم دَرهای زیادی توی گذشتهام وجودم داره که بین من و اون اتفاق یک مرز واحدی رو مشخص کرده و اینقدر شبیه هم هستن که فراموش کنم هر دَر به کدوم خاطره باز میشه.
ولی دروغ چرا؟!
من دلم نمیخواست تنهایی از پس
همه چیز بر بیام...
• |.
چیزی که درمورد قطع ارتباطم با آدما دوست دارم حباب عظیمیه که میرم توش و دیگه اونقدر راحت نمیتونم ازش بیام بیرون و برگردم بین همون آدما
امیدوارم من به یادت بیام، وقتی یک روزی ازت راجب عشق پرسیدن!
• |.|
دلم میخواد مثلِ محسن چاووشی بیام بگم:
"محاله اعتنا کنم به وعده های مبهمت
منی که مطمئن شدم شفا نمیده مرهمت.."
ولی نه که نخوام، نمیتونم!
اگه خواستی بری طوری زخم بزن که دیگه نتونم سمتت بیام، من از دلخوش بودن میترسم، من از نصف و نیمه حضور داشتن میترسم، نمیخوام هیچ امیدی واهیای باقی بمونه.