کپشن های مربوط به انگشترش

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی انگشترش

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

مرگ انسان در جهان گاهاً نبود نبض نیست
مرگ یعنی حال من با دیدن انگشترش..

(خواهشا تایید)
معما

کشتی ژاپنی وسط دریا بود …

قبل از رسیدنش به مقصد ، کاپیتان کشتی رفت حموم کند …

ساعت طلایش که مارک رولکس بود با انگشترش که نگین الماس داشت را درآورد و روی میز گذاشت ..

اما بعد از اینکه از حمام بیرون آمد نه ساعتش را دید و نه انگشترش را .

چهار تا از افسران را صدا کرد

افسر ملوان . افسر مخابرات.رییس دریانوردان و افسرمکانیک و از همه ی آنها فقط یک سوال پرسید ،

اینکه یک ربع قبل کجا بودند و اهل کجان ؟

افسرملوان (هندی)گفت : من خواب بودم زیرا کشیک نیمه شب با من بوده

افسرمخابرات (انگلیسی) گفت : من تو اتاق مخابرات مشغول بودم و داشتم خبر رسیدنمان را به بندر بعدی تلگراف میکردم .

رییس دریانوردان (سریلانکایی) گفت : من بالای دکل بودم و داشتم پرچم را که وارونه شده بود ؛ درست میکردم .

افسرمکانیک(مصری) گفت : من تو موتورخونه بودم و داشتم نقص فنی موتور سمت راست را درست میکردم .

به محض اینکه صحبت چهارافسر تموم شد ،کاپیتان دزد ساعت و انگشترش را شناخت .



سوال :

سارق کیست ؟؟؟ و چگونه کاپیتان او را شناخت ؟

باهوشا حلش کنند
عاقا این سوال خیلی خیلی رو مخ من بود اخر فهمیدم
واقعا سخته!!!!

می شد همه ی شب های شب، نخوابد توی بستر پیامبر
می شد جانش را سپر بلای رسول نکند؛ فقط یکی از آیه های قرآن کم می شد؛
" وَ مِن النّاس مَن یَشری نَفسه ابتغاء مَرضات الله"

می شد توی رکوع، انگشترش را به آن فقیر انفاق نکند. فقط شاید یکی از آیه های قرآن نازل نمیشد؛
"اِنَّما ولیُّکُمُ الله... وَ یؤتونَ الزَّکوة وَ هُم راکِعون "

می شد این قدر عزیز نباشد برای پیامبر؛ که قرآن نگوید "اَنفُسنا" که همه نگویند "اَنفُسنا"ی ماجرای مباهله، علی بود؛ جانِ پیامبر

می شد با همسرش، با بچه هاش، آن سه روز، آن سه روز افطارشان را به مسکین و یتیم و اسیر ندهند، فقط قرآن دیگر "هَل اَتی" نداشت

می شد آنقدر شجاعانه و دلیرانه نجنگد که قرآن حتی به ضربه سمّ اسبش قسم بخورد:
"وَ العادیات ضَبحاً.فَالموریاتِ قَدحاً"

می شد باب مدینه ی علم نبوی نباشد که دوست و دشمن بگویند: "مَن عِندَه عِلمُ الکِتاب" علی ست

می شد این قدر ولایتش مهم نباشد که توی حج آخر آیه بیاید:
"بَلِّغ ما اُنزِلَ اِلَیکَ مِن رَبِّک وَ اِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَه".

که دست عزیزی دستش را بالا ببرد و بگوید: "مَن کُنتُ مَولاه فَهذا علیٌّ مَولاه"

که خدا جبرئیل را دوباره روانه کند: "اَلیومَ اَکمَلتُ لَکُم دینکُم وَ اَتمَمتُ عَلیکُم نِعمَتی"

می شد؟!

می شد اگر او "علی بن ابی طالب" نبود؛

خبر بزرگ؛ نبأ عظیم
مردی که اگر نمی آمد، اقلّش سیصد تا از آیه های قرآن کم می شد.

مریم روستا

اس ام اس های جدید،عاشقانه، خنده دار و . . . ارسالی کاربران

انسان, جهان, گاهاً, نبود, نیست, یعنی, دیدن, انگشترش, خواهشا, تایید, معما, کشتی, ژاپنی, دریا, رسیدنش, مقصد, کاپیتان, حموم, ساعت, طلایش, مارک, رولکس, نگین, الماس, داشت, درآورد, گذاشت, اینکه, حمام, بیرون, ساعتش, چهار, افسران, ملوان, مخابرات, رییس, آنها, سوال, پرسید, بودند, کجان, افسرملوان, هندی, خواب, بودم, زیرا, کشیک, نیمه, بوده, انگلیسی, اتاق, مشغول, داشتم, رسیدنمان, بندر, بعدی, تلگراف, میکردم, بالای, پرچم, وارونه, درست, مصری, موتورخونه, راست, صحبت, چهارافسر, تموم, شناخت, سارق, کیست, چگونه, باهوشا, کنند, عاقا, خیلی, فهمیدم, واقعا, سخته, نخوابد, بستر, پیامبر, جانش, بلای, رسول, نکند؛, قرآن, النّاس, یَشری, نَفسه, ابتغاء, مَرضات, الله, رکوع, فقیر, انفاق, شاید, نازل, نمیشد؛, اِنَّما, ولیُّکُمُ, یؤتونَ, الزَّکوة, راکِعون, عزیز, نباشد, برای, پیامبر؛, نگوید, اَنفُسنا, نگویند, ماجرای, مباهله, بود؛, جانِ, همسرش, افطارشان, مسکین, یتیم, اسیر, ندهند, دیگر, اَتی, نداشت, آنقدر, شجاعانه, دلیرانه, نجنگد, ضربه, اسبش, بخورد, العادیات, ضَبحاً, قَدحاً, مدینه, نبوی, دوست, دشمن, بگویند, عِندَه, عِلمُ, الکِتاب, ولایتش, بیاید, بَلِّغ, اُنزِلَ, اِلَیکَ, رَبِّک, تَفعَل, فَما, بَلَّغتَ, رِسالَتَه, عزیزی, دستش, ببرد, بگوید, کُنتُ, مَولاه, فَهذا, علیٌّ, جبرئیل, دوباره, روانه, اَلیومَ, اَکمَلتُ, لَکُم, دینکُم, اَتمَمتُ, عَلیکُم, نِعمَتی, طالب, نبود؛, بزرگ؛, عظیم, مردی, اقلّش, سیصد, مریم, روستا,