کپشن های مربوط به تعمیر

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی تعمیر

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

. کپشن خاص .

قاصدک ها بیکار نشسته اند‌‌‌...
و تهِ فنجان های قهوه
خبرِ شیرینی نیست...
سالهاست
جاده هایی که به تو می رسند
در دست تعمیر اند...!

#زکیه_خوشخو

‏از اون روزی که عوض تعمیر همدیگه تو رابطه، تصمیم بر تعویض گرفتیم ...
‏رابطه ها پوچ و کوتاه‌مدت شد !

کسی که باهاش ازدواج میکنی؛کسیه که باهاش دعوات میشه! ماشینی که میخری ماشینی هست که باید تعمیرش کنی! شغلی که خیلی دوسش داری؛ شغیله که باید استرسش رو تحمل کنی! هر چیزی و هر کسی که بهت حال خوبی میده،لازمه نقص هاشو هم بپذیری! اون میشه دوست داشتن.


. .

کسی که باهاش ازدواج میکنی؛کسیه که باهاش دعوات میشه! ماشینی که میخری؛ ماشینی هست که باید تعمیرش کنی!
شغلی که خیلی دوسش داری؛ شغیله که باید استرسش رو تحمل کنی!
هر چیزی و هر کسی که بهت حال خوبی میده، لازمه نقص‌هاشو هم بپذیری! اون میشه دوست داشتن

کسی که باهاش ازدواج میکنی،
کسیِ که باهاش دعوات میشه!
ماشینی که میخری،
ماشینی که میخری ماشینی هست
که باید تعمیرش کنی!
شغلی که خیلی دوسش داری،
شغیله که باید استرسش رو تحمل کنی!
هر چیزی و هر کسی که
بهت حال خوبی میده،
لازمه نقص هاشو هم بپذیری!
اون میشه دوست داشتن....





بمونید و رابطه تون رو با هم درستش کنید،
تعمیر کم هزینه تر از تعویضه!

.با عادی شدن شرایط برای فعالیت های مختلف

.️پارکینگ پروانه به زودی ایمن سازی و تعمیر می شود

.️ ایمن سازی و استحکام بخشی پارکینگ پروانه برای آغاز دوباره فعالیت های کسبه بر اساس مصوبه شورای عالی شهرسازی به زودی انجام می شود.

#شهرداری_تهران
#پایگاه_خبری_تحلیلی_شهر
#تهران_شهری_برای_همه

‏پسری که وسایل خونه رو تعمیر میکنه جذابه

. کپشن خاص .

ﺩﺑﯿﺮﺳﺘﺎﻥ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺭﻓﺘﻢ، ﮐﺴﯽ ﻋﺎﺷﻘﻢ ﺑﻮﺩ. ﻣﻦ ﺑﻪ ﺭﻭﺍﻝ ﻫﻤﯿﻦ ﺳﺎﻝ ﻫﺎ ﺍﺯ ﻋﺎﺷﻘﯽ ﻭﺣﺸﺖ ﺩﺍﺷﺘﻢ. ﻋﺎﺷﻖ ﻣﻦ، ﮐﺘﺎﺏ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺍﺻﻄﻼﺣﺎﺕ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﺩﺍﺭﯾﻮﺵ ﺁﺷﻮﺭﯼ ﻣﺪﺍﻡ ﺯﯾﺮ ﺑﻐﻞ ﺵ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺑﯿﺮﺳﺘﺎﻥ ﺗﻌﻄﯿﻞ ﻣﯽ ﺷﺪ، ﻣﯽ ﺁﻣﺪ ﺩﺭ ﺍﯾﺴﺘﮕﺎﻩ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ. ﻣﯽ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩ ﮐﻨﺎﺭﻡ ﻭ ﺯﯾﺮﻟﺐ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﺭﺍﻩ ﻧﺠﺎﺕ ﺍﯾﺮﺍﻥ، ﻓﻘﻂ ﺍﻧﺘﺮﻧﺎﺳﯿﻮﻧﺎﻟﯿﺴﻢ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻫﯿﭻ. ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﻣﯽ ﺁﻣﺪ ﻭ ﻣﻦ ﺳﻮﺍﺭ ﻣﯽ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺑﺮﺩﺵ ﺑﻪ ﻣﺤﻠﻪ ﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ. ﻫﺮﺭﻭﺯ ﻫﻤﯿﻦ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﻭ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﺎﺍﻣﯿﺪ ﻧﺸﺪ. ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﺳﺎﻝ، ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺁﻣﺪ ﻭ ﻫﺮ ﭼﻪ ﻟﻐﺖ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﺑﻮﺩ ﺍﺯ ﺣﻔﻆ ﺧﻮﺍﻧﺪ ﺑﺎ ﻣﻌﻨﯽ ﺵ ﻭ ﻣﻦ ﺳﻮﺍﺭ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﺷﺪﻡ
ﻭ ﺭﻓﺘﻢ ﻭ ﺍﻭ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﺧﻮﺩﺵ ﻣﺎﻧﺪ. ﺩﯾﺪﻥ ﺍﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﮐﻪ ﺗﻤﺎﺷﺎﯼ ﻓﯿﻠﻢ ﻫﺎﯼ ﻣﺨﻤﻠﺒﺎﻑ ﺑﻮﺩ ﺑﺎ ﺁﻥ ﺭﮔﻪ ﯼ ﻧﻤﺎﺩﯾﻦ ﺳﯿﺎﺳﺖ، ﺣﻔﻆ ﺑﻮﺩﻥ ﺗﻤﺎﻡ ﮐﻠﻤﻪ ﻫﺎ ﻭ ﺗﺮﮐﯿﺐ ﻫﺎﯼ ﺳﯿﺎﺳﯽ، ﻏﻮﻃﻪ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺩﺭ ﺍﺳﺘﻌﺎﺭﻩ ﻫﺎ ﻭ ﺣﺮﻑ ﻫﺎ. ﺳﺎﻝ ﻫﺎﯼ ﺑﻌﺪ ﺷﻨﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﺁﻥ ﺳﺎﻝ ﻫﺎ، ﻣﻐﺎﺯﻩ ﯼ ﺗﻌﻤﯿﺮ ﻣﻮﺑﺎﯾﻞ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻩ . ﺍﺯ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺍﺵ ﮔﺬﺷﺘﻢ . ﺭﻭﯼ ﺗﻤﺎﻡ ﺩﯾﻮﺍﺭﻫﺎ، ﭘﺮ ﺍﺯ ﭘﻮﺳﺘﺮ ﻣﺪﻝ ﻫﺎﯼ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻣﻮﺑﺎﯾﻞ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﻭ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﺎ ﺟﺪﯾﺖ، ﺑﺎ ﭘﯿﭻ ﮔﻮﺷﺘﯽ ﺭﯾﺰﯼ، ﺗﻠﻔﻦ ﺗﻌﻤﯿﺮ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ. ﮐﻨﺎﺭﺵ ﺯﻧﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﭽﻪ ﺷﯿﺮ ﻣﯽ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺑﭽﻪ ﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ، ﺑﺎ ﺷﻠﻮﺍﺭ ﺷﺎﺷﯽ، ﻣﯽ ﭘﻠﮑﯿﺪ ﻫﻤﺎﻥ ﻭﺭﻫﺎ. ﻣﻨﺘﻬﺎ
ﺯﻥ، ﺷﻨﺎﺧﺘﻢ ﺍﺵ، ﺩﻭﺳﺖ ﻫﻤﺎﻥ ﺳﺎﻝ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﺴﺘﮕﺎﻩ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ، ﻣﯽ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩ ﮐﻨﺎﺭﻡ ﻭ ﺩﺭ ﮔﻮﺷﻢ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻏﺰﻝ ﺗﻮ ﺧﺮﯼ، ﺍﯾﻦ ﺭﯾﯿﺲ ﺟﻤﻬﻮﺭ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﯼ ﺍﯾﺮﺍﻧﻪ، ﮐﯽ ﺍﺯ ﺭﯾﯿﺲ ﺟﻤﻬﻮﺭ ﻣﯽ
ﮔﺬﺭﻩ؟
ﺭﺩ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺷﻨﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﺭﯾﯿﺲ ﺟﻤﻬﻮﺭ ﺍﺯ ﺯﻥ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﺵ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﺷﺎﻡ ﭼﯽ ﺩﺍﺭﯾﻢ؟ ﺯﻥ ﻧﺰﺍﺭ ﻭ ﺯﺭﺩ، ﮔﻔﺖ : ﺯﻫﺮﻣﺎﺭ

#غزل_صدر

شیشه های شکسته تعویض می شوند
پل های شکسته ، تعمیر
آدم های شکسته ، فراموش!


. .