لطفا امشب دیگه توی خوابم نیا. آخه صبح باید زود بیدار شم می‌ترسم زیاد فرصت نشه که ببینمت.

یکی از چیزهایی که توی آدم‌ها ازش می‌ترسم، ماهیت‌شون بعد از رسیدنه. اکثر آدم‌ها وقتی می‌رسن، خیلی‌چیزها درون‌شون تغییر می‌کنه. در حدی که احساس می‌کنی انگاری هیچ‌وقت نمی‌شناختی‌شون.

‏من از دوطرفه نبودن روابط میترسم، از اینکه انقدری که من اهمیت میدم اون اهمیت نده، انقدری که من نگران میشم اون نشه، انقدری که من دوستش دارم اون دوستم نداشته باشه.

از همه‌ی تموم شدن های یهویی می‌ترسم. همش با خودم می‌گم از کِی می‌خواست بره ولی دلیل نداشت، که اینجوری رفت!

عوض شدم،
دیگه میترسم از خودم
بغل گوشم نخند بلند،
همه میتونن سگم کنن!

من از مردن نمی‌ترسم
فقط نگرانم که
به اندازه‌ی کافی زندگی نکرده باشم.
• |.

از اعتماد مجدد به یه غریبه، خاطره سازی مفصل باهاش، دلدادگی کامل بهش و گذاشتن صدم براش، میترسم، میترسم، میترسم، میترسم.

آن‌قدر دوستت دارم که می‌ترسم ، چه کنم اگر ناگهان ناپدید شوی . شبیه چاهی خالی خواهم شد.

- از نامه فروغ فرخزاد به ابراهیم گلستان.

دل‌شکستگی هم اونجا که #محمود_درویش مینویسه:

میخواستم به تو بگویم که به جز تو
از همه نا امید گشته‌ام و میترسم از همه
اما پیش از آن که به تو بگویم
تو نیز نا امیدم کرده‌ای .. .

♡

می‌خواستم به تو بگویم که به جز تو
از همه ناامید گشته‌ام و می‌ترسم از همه.
اما پیش از آنکه به تو بگویم تو نیز ناامیدم کرده‌ای...