در نهایت دریافتم که خودم باید این روح خسته را تیمار کنم، خودم باید دستان مشت شده‌ انسان در آینه را باز کنم و خودم باید به او صلح بیاموزم، خودم باید از من مراقبت کند، خودم باید پرستارش باشم، خودم باید دوستش باشم، خودم باید نگرانش باشم، خودم باید تن زخم خورده‌ام را به خانه بازگردانم، برایش قهوه دم کنم، خودم.

چقدر
میان
آن چه
می خواهم
و
آنچه
میتوانم
سرگردانم...!

Bʀɪɴɢ ᴍᴇ ʙᴀᴄᴋ ᴛᴏ ᴡʜᴇʀᴇ I ᴡᴀs ʙᴇғᴏʀᴇ ʏᴏᴜ. Aɴᴅ ᴛʜᴇɴ ʟᴇᴀᴠᴇ ᴍᴇ !

مَرا برگردان به حالی که قبلِ تو بودم
و بعد ترکم کن !
• |.

خدایا!
از کسانی که آرزوی دور بودنم را دارند؛ دورَم گردان، حتی اگر آن شخص در قلبم بسیار عزیز باشد!

خدایا
از کسانی که آرزوی دور بودنم را دارند دورَم گردان، حتی اگر آن شخص در قلبم بسیار عزیز باشد!

فقط اونجا که محمود درویش به معشوقه‌اش گفته بود:
مرا برگردان به حالی که قبل تو بودم و بعد ترکم کن.

‏آدمی را دارید که وقتی از زندگی خسته می‌شوید، شما را دوباره به زندگی برگرداند؟
«و من از تو برایشان گفتم…»

ولی مولانا چقدر قشنگ دلش گرم بوده به خدا اونجایی که میگه:

اگر چرخ وجود من از این گردش فروماند
بگرداند مرا آن کس که گردون را بگرداند .🤍

♡

از راهی که با امید می‌روم
مرا با اندوه برنگردان خدای من🫀.

در نهایت همه چیز را به دست او
می سپارم میشناسمش!

جهان را چنان می‌گرداند که من
و آرزویم کنار هم راه برویم....