ادامه، در ذاتِ زندگی نهفته است. اصلاً رَوند زندگی همین است، که ادامه دهی. زمین میخوری، بلند میشوی و ادامه میدهی. عزیزت میمیرد، بعد کمی مکث، ادامه میدهی. خسته میشوی، اندکی بعد ادامه میدهی. میترسی، باز اما ادامه میدهی!
فارغ از انتخاب و توان، تا وقتی زندهای، آنچه با تو همراهست، ادامه است...
سید محمد مرکبیان-آغوشی برای یک سفر طولانی
. .
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی آغوشی
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
ادامه، در ذاتِ زندگی نهفته است. اصلاً رَوند
زندگی همین است، که ادامه دهی. زمین
میخوری، بلند میشوی و ادامه میدهی.
عزیزت میمیرد، بعد کمی مکث، ادامه میدهی.
خسته میشوی، اندکی بعد ادامه میدهی.
میترسی، باز اما ادامه میدهی! فارغ از
انتخاب و توان، تا وقتی زندهای، آنچه با تو
همراه است، ادامه دادن است.
.سید محمد مرکبیان
. آغوشی برای یک سفر طولانی
. .
زیباییاش مسخکننده بود، آنقدری که
میتوانست دستِ کم، چند ثانیه تو را مسحور و غرقِ تماشا کند. من کنارش زیبا بودم.
هر آدمی تنها کنارِ یک نفر زیباست. آنوقت میشود گفت، جهان هر چه که هست، زیباست.
• آغوشی برای یک سفر طولانی | سید محمد مرکبیان
کاش یکی بود
برای وقت هایی که نمی دانی دلت چه می خواهد
حرفی ،آغوشی، نگاهی...
چیزی میان دست هایش داشت...
همین!
و در انتها ما به هم خواهیم رسید.
قصه تمام میشود.
عشق میماند و آغوشی .️
. .
احتیاج دارم دقیقههای متوالی بوسیده شم،
توی آغوشی فشرده شم،
بیدلیل اسم صدا کنم و جانم بشنوم،
فاصلهی بین انگشتام با انگشت هایی پر شه،
چشم ببندم و پلک هام بوسیده شن،
روی پاهایی بشینم و سرم روی شانهای باشه،
دستی به پشتم کشیده شه و تاب موهام نوازش شن.
احتیاج دارم بدونه نفس بوسیده شم:)
•
چنان موافق طبع منی
و در دل من نشستهای
که گمان میبرم در آغوشی .
- سعدی
「♡」
قسمت غم انگیز تنهایی، "بی پناهی" است؛
این که یک شب، یک روز، یک جایی
دلت بخواهد از همه دردهای دنیا پناه ببری به آغوشی، نوازشی، گفتگویی، درست می شَوَدی، بوسه ای،
حضوری، دیداری...
و هیچکس هیچ جای جهانت نباشد.
#شبتون_در_پناه_خدا
کاش کسی پیدا میشد، برای وقتایی که نمیدونی دلت چی میخواد، حرفی، آغوشی، نگاهی، چیزی میون دستاش داشت.
همین …
. .
او که دردهایم را در آغوش گرفته بود
بعدها آغوشی پر از درد
در من جا گذاشت.