زندگی میکنیم برای آفتاب اول صبح
بوی خاکِ باران خورده
کتاب نو ، بوی عطر قهوه
و چند شاخه گل بابونه .

خدا خاکِ آدمیزاد و دنیا رو با محبت درست کرده
خوبه که با همدیگه مهربون باشیم :).

Did you think to send a message again, I will answer you? Hey, you thought right, you bastard.

تو فکر کردی بازم پیام بدی، من جوابتو می‌دم؟ هه درست فکر کردی خاک‌برسر.

دست بردار نیستم. چون ایده‌ها برام مثل بذرن؛ اگه خاک‌شون رو پیدا نکنن، توو ذهنم از بین می‌رن. ولی اگه فرصت کاشتن‌شون رو بهم بدی، دیر یا زود شکوفا می‌شن.

Umudu kırılmış birini yıkamazsın

کسی که امیدشو‌ خاک‌ کرده رو‌ نمیتونی زمین بزنی

.࿐

جز آه، کسم گرد غم از دل نفشاند
جاروب سرا، باد بُوَد خاک‌نشین را
{ #تسلی_شیرازی }

. .

.
و عطر گردنش چیزی
شبیه بویِ دشت
آغشته به زنبق و شهد
بـویِ نـم بـویِ خیس کوچه
بـوی خاکِ مزارعِ بـاران خورده.️.

#حمید_جدیدی

♡

من اصلا پیاده‌روی تو خیابونای کثیف و پردود تهرانو دوست نداشتم. نشستن تو کافه و دوساعت زل‌زدن به لیوان خالی قهوه رو دوست نداشتم. حرف‌زدنای طولانی و شب‌بیخوابیا رو دوست‌نداشتم. کوه و صبح زود و کوله و صبحونه‌‌ی خاک‌و‌خل‌گرفته رو دوست نداشتم. «من»، «تو» رو دوست داشتم.

گفت حواست به آدمهایی که کاکتوس‌وار زندگی میکنن باشه
گفتم کاکتوس‌وار؟
منظورت چیه؟!
«آدمهایی که مثل کاکتوس، نیازی نیست دائم حواست بهشون باشه
نیازی نیست هرروز خاکِشون رو چِک کنی تا مبادا خشک شده باشه
ترس پلاسیده شدنشون رو نداری
به خیالت خیلی مقاومن...
اما یه روز که مثل روزای دیگه مشغولِ رسیدن به بقیه گل های رنگارنگت هستی
چشمت به کاکتوست میوفته میبینی زردو پلاسیده شده
و ریشه هاش خاکِستر....
و تو تازه همون روز میفهمی
کاکتوس ها هم میمیرن
اما تدریجی....
و بی خبر....»

من اصلا پیاده‌روی تو خیابونای کثیف و پردود تهرانو دوست نداشتم. نشستن تو کافه و دوساعت زل‌زدن به لیوان خالی قهوه رو دوست نداشتم. حرف‌زدنای طولانی و شب‌بیخوابیا رو دوست‌نداشتم. کوه و صبح زود و کوله و صبحونه‌‌ی خاک‌و‌خل‌گرفته رو دوست نداشتم. «من»، «تو» رو دوست داشتم.