تو نشسته در مقابل
من و صد خیال باطل
که به عالم تخیل
به که اتصال داری..
#وحشی_بافقی
.
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی تخیل
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
بعضیا از عقلشون برداشته شده،
گذاشته شده روی قوه ی تخیلشون
وگرنه این حجم از خودشاخ پنداری
برای یه احمق غیرممکنه :)
.. ..
آرام می شوم
وقتی که فکر میکنم
تو به سرعت تخیل ...!
دوستم داری...
#عماربرمو
✿ کپشنِ خاص ✿
- از من که گذشت
اما به او بگویید
این بار که عاشق شد
عاشق آدم هایی نشود
که کتاب می خوانند
شعر می خوانند
داستان می خوانند
این آدم ها تخیل شان قوی است
بلند بلند فکر می کنند
بلند بلند حرف می زنند
به چیزهای کوچک راضی نمی شوند
و رگه هایی از جنون را با خود دارند!
از من که گذشت
اما به او بگویید:
"این بار که عاشق شد دل به دیوانه ها نسپارد!"
#محسن_احمدوندی
✿ کپشن خاص ✿
#توئیت
- تخیل شوخی نیست یک ارضایِ ذهنی است..!
✿ کپشن خاص ✿
فراوان دوستت دارم
داغ تر از آتش فشان های فعال
عمیق تر از مسیر شهاب ها
وسیع تر از تخیل یک زندانی
خیلی دوستت دارم
تو را حتی
بیشتر از شمار
گناهانم دوست دارم...
#غاده_السمان
همش از رویا و تخیلاتی که هیچوقت نه میتونین نه انجام دادین نگین یکمم از کارایی که تا حالا کردین بگین
مردم حقیقت را نمی پذیرند
چون نمی خواهند
به تخیلاتی که تمام عمر
بر اساس آن زندگی کرده اند
آسیبی وارد شود...
• فردریش نیچه
یادم هست کلاس چهارم٬ توی کتاب فارسیمون یک پسر هلندی بود که انگشتش رو گذاشته بود توی سوراخ سد تا سد خراب نشه!!
قهرمانی که با اسم و خا طره اش بزرگ شدیم!! "پطروس"
توی کتاب، عکسی از پطروس نبود و هیچ وقت تصویرش را ندیدیم...!!
همین باعث شد که هر کدام از ما یک جوری تصورش کنیم و برای سالها توی ذهنمان ماندگار شود!!
پطرس ذهن ما خسته بود٬ تشنه و رنگ پریده، انگشتش کرخت شده بود و...!!
سالها بعد فهمیدیم که اسم واقعی پطروس٬ هانس بوده است!!
تازه هانس هم یک شخصیت تخیلی بوده که یک نویسنده آمریکایی به نام "مری میپ داچ" آن را نوشته بود!!
بعدها، هلندیها از این قهرمان خیالی که خودشان هم نمیشناختنش، یک مجسمه ساختند!!
خود هلندیها خبر نداشتند که ما نسل در نسل با خاطره پطروس بزرگ شدیم!!
شاید آن وقتها اگر میفهمیدیم که پطروسی در کار نبوده، ناراحت میشدیم!!
اما توی همان روزها٬ سرزمین من پر از #قهرمان بود!!
قهرمانهایی که هم اسمهاشون واقعی بود و هم داستانهاشون!!
شهید ابراهیم هادی:
جوانی که با لب تشنه و تا آخرین نفس توی کانال کمیل ماند و برای همیشه ستاره آنجا شد؛ کسی که پوست و گوشتش، بخشی از خاک کانال کمیل شد!!!
شهید حسین فهمیده:
نوجوان سیزده ساله ای که با نارنجک، زیر تانک رفت و تکه تکه شد!!!
شهید حاج محمدابراهیم همت:
سرداری که سرش را خمپاره برد...!!!
شهیدان علی، مهدی و حمید باکری:
سه برادر شهیدی که جنازه هیچکدامشان برنگشت!!!
شهیدان مهدی و مجید زین الدین:
دو برادر شهیدی که در یک زمان به شهادت رسیدند!!!
شهید حسن باقری:
کسی که صدام برای سرش جایزه گذاشت!!!
شهید مصطفی چمران:
دکترای فیزیک پلاسما از دانشگاه برکلی آمریکا، بی ادعا آمد و لباس خاکی پوشید تا اینکه در جبهه دهلاویه به شهادت رسید!!!
و.......
کاشکی زمان بچگیمان لااقل همراه با داستانهای تخیلی، داستانهای واقعی خودمان را هم یادمان میدادند!!
ما که خودمان قهرمان داشتیم!!!
روحشان شاد و يادشان گرامی باد
دختر: من حسودیم میشه وقتی که دخترا بهت نگاه میکنن!
پسر: حسودی نکن عزیزم…
دختر: چرا؟
پسر: چون تو چیزی داری که اونا ندارن . . .
دختر: چــــــی؟؟؟؟؟
پسر: قلبم رو . . .
.
.
.
برگرفته از کتاب تخیلی گاو ها پرواز می کنند خر ها باور می کنند