تو ترسو و مردد بودی منم نمیتونستم به جای دو نفر جسور و شجاع باشم...
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی تونستم
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
تو ترسو و مردد بودی من هم نمیتونستم به جای دو نفر جسور و شجاع باشم.
کاش میتونستم قلبم رو بخاطر تموم دردهایی که داره تحمل میکنه بغل کنم🫀
من اگه میتونستم فقط یهجمله توییت کنم، میگفتم «مواظب دل آدما باشید».
وقتی دلی رو میشکنید، برای اون آدم، از همونلحظه و ثانیه، دیگه برای همیشه یهچیزی کمه,یهحفرهی عمیق تو دلش درست میشه
و همهی قشنگیای دنیا، قبل از رسیدن به قلبش، میوفته اونتو…
عمیقترین خوشیها براش بیرنگه.
من سرد و بی احساس نیستم فقد خیلی وقته نتونستم کسی رو پیدا کنم که کنارش بتونم همونطور ک تو تنهایی رفتار میکنم کنار اون هم رفتار کنم.
بهش گفتم: "واقعا یکی باید باشه کنارت تا غذاتو باهاش تقسیم کنی یا از کنارش بودن لذت ببری. حداقل من دنبال دلیلم. هیچوقتم نتونستم خودم دلیل محکمی برای خودم باشم."
کاش میتونستم به راحتی پوست انداختن از جسمم و متعلقاتش جدا شم و برم جایی که دست کسی بهم نرسه.
هر گذشته برای من یک دَره. یک دَر سفید و بزرگ و این دَرها هماندازه قطاری کنار هم قرار دارن. هر گذشتهای که نتونستم باهاش کنار بیام برام تبدیل به یک دَر شد که در نهایت مجبور بودم ببندمش و سه قفلهاش کنم و کلیدش رو جایی بندازم که حتی دیگه خودمم نتونم پیداش کنم. خواستم بگم دَرهای زیادی توی گذشتهام وجودم داره که بین من و اون اتفاق یک مرز واحدی رو مشخص کرده و اینقدر شبیه هم هستن که فراموش کنم هر دَر به کدوم خاطره باز میشه.
اگر امروز یه درخت کاشته بودم با گریههام میتونستم پاش آب بریزم و تا الان میوه هم داده بود.
هنوز نتونستم اینو بفهمم: اُمید داشتن و ادامه دادن،
بزرگترین "قدرت" انسانه؟ یا بزرگترین "ضعفِش"؟