کپشن های مربوط به عرفانی

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی عرفانی

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

#عرفانی
خدایا !

سنگین آمده ام و با کوله باری از گناه ، سبک بازم گردان !

خدایا !

سبک آمده ام و با دستهایی تهی ، سنگین بازم گردان !

✿ کپشن خاص ✿

به زنان عینکی
توجه بیشتری نشان دهید
نه به این خاطر که
زنان با عینک زیباترند، نه!
به این خاطر که
احتمالا
آنها در زندگی شان
کمی بیشتر
گریه کرده اند.

#مسعود_عرفانیان

‏شمام تو خیابون همه رو شکل اونی ک دوسش دارین میبینین یا من دیگه به درجات عرفانیِ عاشقی رسیدم؟!

‏روز آخر چقدر عرفانیست
چشمهایم عجیب بارانیست

عطر جنت تمام شد،افسوس
آخرین لحظه های مهمانیست!

#عرفانی
مرا فقیر خواند انکه در راهش کفشهایم پاره شد

#عرفانی
خدایا

به هر که میوه سنگین عشق می‌ دهی

شاخه وجودش را میشکنی

تو خود مرهم شاخه شکسته ما باش

#عرفانی
خدایا !

سنگین آمده ام و با کوله باری از گناه ، سبک بازم گردان !

خدایا !

سبک آمده ام و با دستهایی تهی ، سنگین بازم گردان !

ﭼﺮﺍ ﺭﻭﯼ ﮐﯿﮏ ﺗﻮﻟﺪ
ﺷﻤﻊ ﺭﻭﺷﻦ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ؟
دﻗﺖ ﮐﺮﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﺗﻮﯼ ﻣﺮﺍﺳﻢ ﻋﺮﻓﺎﻧﯽ ﻭ ﺭﻭﺣﺎﻧﯽ ﻭ ﺟﺎﻫﺎﯼ
ﻣﻘﺪﺱ ﭼﺮﺍ ﺷﻤﻊ ﺭﻭﺷﻦ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ؟
ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﺭﻭﯼ ﮐﯿﮏ ﺗﻮﻟﺪ ﺷﻤﻊ ﻣﯿﮕﺬﺍﺭﻧﺪﻭ
ﻟﺤﻈﻪﻓﻮﺕ ﮐﺮﺩﻥ ﺷﻤﻊ ﻣﯿﮕﻮﯾﻨﺪ ﺁﺭﺯﻭ ﮐﻦ؟
ﺭﺍﺯ ﺷﻤﻊ ﭼﯿﺴﺖ؟
ﻋﺎﻟﻢ ﺧﻠﻘﺖ ﺍﮔﻪ ﺗﺠﺰﯾﻪ ﺷﻮﺩ ﺑﻪ ﭼﻬﺎﺭ ﻋﻨﺼﺮ ﻣﯿﺮﺳﯿﻢ :
ﺁﺏ ﺁﺗﺶ ﺑﺎﺩ ﺧﺎﮎ ...
ﻭﺩﺭ ﺩﻝ ﺍﯾﻦ ﭼﻬﺎﺭ ﻋﻨﺼﺮ ﺷﻌﻮﺭ ﺍﻟﻬﯽ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ .
ﺍﮔﻪ ﻣﻮﻗﻊ ﺩﻋﺎ ﮐﺮﺩﻥ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﭼﻬﺎﺭ ﻋﻨﺼﺮ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪ
ﺑﺎﺷﻨﺪ ﺍﺳﺘﺠﺎﺑﺖ ﺩﻋﺎ ﺑﻪ ﺷﺪﺕ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﺪ .
ﺷﻤﻌﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﺴﻮﺯﺩ ﺍﯾﻦ ﭼﻬﺎﺭ ﻋﻨﺼﺮ ﺭﻭ ﺑﺎ
ﻫﻢ ﺩﺍﺭﺩ :
ﻣﻮﻡ ﺷﻤﻊ : ﺧﺎﮎ
ﺷﻌﻠﻪ ﺷﻤﻊ : ﺁﺗﺶ
ﺩﻭﺩ ﺷﻌﻠﻪ : ﺑﺎﺩ
ﻣﻮﻡ ﺫﻭﺏ ﺷﺪﻩ : ﺁﺏ
ﻭﻗﺘﯽ ﻣﻮﻗﻊ ﺩﻋﺎ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﻪ ﺷﻤﻊ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺳﻮﺧﺘﻦ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﻨﯿﺪ ﺑﻪ
ﺷﻌﻮﺭ ﺍﻟﻬﯽ ﻣﺘﺼﻞ ﺗﺮ ﻣﯿﺸﻮﯾﺪ .
ﻭ ﺩﻋﺎ ﺑﻪ ﺭﺍﺣﺘﯽ ﺑﻪ ﻋﺎﻟﻢ ﺑﺎﻻ ﻣﯿﺮﻭﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺍﺳﺘﺠﺎﺑﺖ ﻣﯿﺮﺳﺪ ﺍﮔﻪ ﺑﺎ
ﻗﻮﺍﻧﯿن ﺧﯿﺮ ﻫﻤﺎﻫﻨﮓ ﺑﺎﺷﺪ
ﺭﺍﺯ ﺷﻤﻊ ﺍﯾﻨﺴﺖ .
ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﻦ ﺩﺭ ﻣﺤﺮﺍﺏ ﻫﺎ ﻭ ﻣﮑﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﻣﻘﺪﺱ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﻋﺎ ﮐﺮﺩﻥ
ﺷﻤﻊ ﺭﻭﺷﻦ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﻭ ﺭﻭﯼ ﮐﯿﮏ ﺗﻮﻟﺪ ﺷﻤﻊ ﻣﯿﮕﺬﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﻟﺤﻈﻪ ﯼ
ﻓﻮﺕ ﮐﺮﺩﻧﺶ ﻣﯿﮕﻮﯾﻨﺪ
ﺁﺭﺯﻭ ﮐﻨﯿﺪ !

دوم دبیرستان که بودیم یه بار امتحان هماهنگ زیست داشتیم
از ساعت 6 عصر که نشستم پاش!!!
شب ساعت 3.5 پا شدم!!! :|
فردا صبحش بیدار شدم همینجوری سرجام نشسته بودم ...
یهوووووووو
یه حالت عرفانی و متفکرانه بهم دست داد در بحر مکاشفت مستغرق شدم با خودم فکر کردم :
قلب و رگ و خون گیاهان.....دقیقا کجای بدنشونه؟؟؟ :/
یه نیم ساعت اینا فک کردم به هیچ نتیجه ای نرسیدم :/
پا شدم برم از بیرون یه علف بکنم کالبد شکافی کنم :/
یهوووووووووو یه ندای درونی گفت :
الاغ!!!مگه گیاهانم قلب دارن؟؟؟ :@

همچین میگن پسرابه دخترانگاه ابزاری دارن انگاردخترابه پسرانگاه عرفانی دارن والا..