مسائلی که روزها ازشون رد می‌شم، شب‌ها از روم رد می‌شن.

وقت برای انجام کار اضافه نداشت، شب‌ها برای خود غمگینش گریه میکرد و روزها برای زندگی‌اش تلاش‌.

به‌نظرم دوتا از کتاب‌هایی که هر زنی باید بخونه و هر دوتاش به نویسندگی مارگارت اتوود بوده،
۱. سرگذشت ندیمه
۲. وصیت‌هاست.

یکی از نیازهای اساسی هر زنی آشنایی با ماهیت همچین کتاب‌ها و روایت‌هاییه که چشم مخاطبش رو به واقعیت‌های آموزنده و عبرت‌آموز باز میکنه...



. .

بعضی شب‌ها انقدر فشار روم زیاده میترسم بخوابم چون فکر میکنم ممکنه تو خواب قلبم وایسه.

دروغ چرا، من هر صبح که بیدار میشم تا شب منتظر پیامت هستم، شب‌ها هم تو مغزم باهات سناریو میسازم.

‌به رفتگان بگویید،
ما دوباره رو به رو خواهیم شد
اما،
با قلب‌های متفاوت..!

یه روزی یسری‌ها رو انقدر واسه خودمون خوب میسازیم که حتی خودمون هم باورمون نمیشه این همه خوبی تو وجودشون باشه، یه شبی انقدر چهره کریهشون رو یهویی رو میکنن تو قلبت که قلبت وایمیسته از این همه زشتی و سیاهی، بعد اون شب دیگه حتی اگه خوب‌های واقعی هم ببینی، قلبت باورشون‌ نمیکنه.

هر چقدر اصیل‌تر، عمیق‌تر و قابل اعتمادتر باشی، بخاطر آسیب‌های زیادی که تجربه کردی به کسی زخم نمیزنی، چون از میزان درد و ذات رنج خبر داری‌.

جواب‌های کوتاه در برابر حرف و پیام‌های طولانی حقیقتا ذوقم رو برای دوباره حرف زدن کور میکنه.

زمانی که هیچ‌کس صبح‌ها بیدارت نمی‌کند
و زمانی که هیچکس شب‌ها برای تو صبر نمی‌کند
و زمانی که می‌توانی هر کاری که می‌خواهی انجام دهی، چه صدایش می‌کنی؟

آزادی یا تنهایی؟


چارلز بوکوفسکی