غمگینم، دوست دارم یکی از ته دل دوستم داشته باشه، حواسش بهم باشه، نگرانم شه، حالم براش مهم باشه، سراغم رو بگیره، فراموشم نکنه و وقتی حتی یه کلمه هم حرف نمیزنم از تو چشمهام بفهمه چمه.
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی رانم
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
من از مردن نمیترسم
فقط نگرانم که
به اندازهی کافی زندگی نکرده باشم.
• |.
در هوای خیالت معلق
در دریای چشمانت غوطه ور
و در بیابان اندامت حیرانم
برای نجاتم یک آغوش کافیست.
#پورکیوان
احساس میکنم من قرار نیست هیچوقت اون آدمی باشم که پام رو روی پام بذارم و نگران هیچی نباشم. حتی وقتی به نظر میاد نگران نیستمم نگرانم.
تو در تاریک ترین دورانم هم آسایشی و هم نور....
من واقعا انتظار دارم وقتی چندساعت نیستم کسی نگرانم بشه حالا شما بیا برای من از اینکه آدم ها مهم نیستن و ما باید روی پای خودمون وایسیم حرف بزن.
My next relationship will be my last, so I'm not looking, I'm not worried, I'm not rushing...I want this love to find me, learn me, want me, need me, and love me in slow motion, we have forever to go.
رابطه بعدیم، آخرین رابطه من خواهد بود، پس نه دنبال کسی می گردم، نه نگرانم،
نه عجله می کنم...
می خوام اون عشق منو پیدا کنه
یاد بگیره، بخواد، بهم نیاز داشته باشه و یواش یواش عاشقم بشه و تا همیشه باهام بمونه.
ادعا
میکنن
نگرانمونن
اونایی
که
نگران
منفعت
خودشونن..!
در وفایِ عشقِ تو مشهورِ خوبانم چو شمع
شبنشینِ کویِ سربازان و رِندانم چو شمع
روز و شب خوابم نمیآید به چشمِ غمپرست
بس که در بیماریِ هجرِ تو گریانم چو شمع
رشتهٔ صبرم به مِقراضِ غَمَت بُبْریده شد
همچنان در آتش مِهرِ تو سوزانم چو شمع
گر کُمیتِ اشکِ گُلگونم نبودیِ گرمرو
کِی شدی روشن به گیتی راز پنهانم چو شمع؟
در میانِ آب و آتش همچنان سرگرمِ توست
این دلِ زارِ نزارِ اشکبارانم چو شمع
در شب هجران، مرا پروانهٔ وصلی فرست
ور نه از دَردَت جهانی را بسوزانم چو شمع
بی جمالِ عالمآرایِ تو روزم چون شب است
با کمالِ عشقِ تو در عینِ نُقصانم چو شمع
کوهِ صبرم نرم شد چون موم در دستِ غمت
تا در آب و آتش عشقت گدازانم چو شمع
همچو صبحم یک نفس باقیست با دیدارِ تو
چهره بنما دلبرا تا جان برافشانم چو شمع
سرفَرازم کن شبی از وصلِ خود ای نازنین
تا مُنَوَّر گردد از دیدارت ایوانم چو شمع
آتش مِهر تو را حافظ عجب در سر گرفت
آتش دل، کِی به آب دیده بنْشانم چو شمع
03/05/17
22:22..
هر چه به جزْ خیالِ او قصد حریمِ دل کند ؛
در نگُشایمش به رواز درِ دل، برانمش
مولانا
. .