•
اونجا که شهریار میگه:
"بی ثمر هر ساله در فکر بهارانم
ولی چون بهاران میرسد با من خزانی میکند
♡
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی رانم
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
«طرز فکر ، طرز رفتار ، طرز زندگی و اعتقادات دیگران ربطی به ما نداره.به این دلیل که ما جای اونا نیستیم. میشینیم با افتخار میگیم که من نظرم اینه. تو باید اینجوری فکر کنی و عمل کنی اگر تو جای اون طرف باشی ، زندگی اونو داشته باشی ، شخصیت اونو داشته باشی ، احساسات اونو داشته باشی و اتفاقاتی که واسه اون افتاده رو تجربه کنی کی گفته که عین همون فکر نمیکنی یا زندگی نمیکنی؟ یا بدتر حتی؟نمیفهمم چرا باید اینقدر به طرز فکرامون افتخار کنیم که بخوایم با غبغب باد کرده تو فکر دیگرانم فروش کنیم.»
ای فاضل دانایی"
من نازل بارانم ،
یا خیس کنم
درخویش ،
چون سیل"
بشورانم ،
یا قطره کنم در جان"
چون شعله بسوزانم ، ، ، !
Photo by : me.
لازم نیس نگران من باشی،مثل همه کسایی که نگرانم نبودن
-چرا؟
بد عادتم میکنی
من آخرش اون کسیم که همیشه تنهاس
نه برانماش، نه در بر کِشَماش؛ غم است دیگر..!
. .
گفتم این کیست که پیوسته مرا میخواند
خنده زد از بنَ جانم که منم، ایرانم
گفتم ای جان و جهان چشم و چراغِ دل من
من همان عاشقِ دیرینهی جانافشانم
#هوشنگ_ابتهاج
کاملا جدی دلیل زنده بودنم اینه که برای یک نفر بعد از مرگ خودم نگرانم.
این نگرانی تنها دلیل زنده بودنمه وگرنه هیچ چیز این زندگی جذابیتی برای من نداره.فقط او را بیشتر از خودم دوست میدارم.
تفنگت را زمین بگذار!
برای ما قسم خوردی!
قسم خوردی ز نام ما، ز حق و احترام ما،
قسم خوردی حفاظ جان ما باشی!
تفنگت را زمین بگذار! سهم ماست آزادی!
که حق ماست شرعا، منطقا، این ظلم را محکوم و این اجبار را، تحقیر را محکوم و این تزویر را محکوم سازیم و... تو هم باید؛
کنار مردمت باشی!
تو باید یار ما، همراه ما، دستان قدرتمند ما باشی!
تفنگت را زمین بگذار! من مردم! چرا من را؟ تو باید ظلم را، ایرانفروشان را،
تو باید دشمنان خاک ایران را،
تو باید درد را سرکوب میکردی! نه من را
من! منی را که؛
هزاران درد و ظلم و بی سرانجامی،
تورم، فقر، غارت، رنج و ناکامی
تمام سهمم از ایران شد و گفتم نه! من مجرم شدم حالا؟!
تفنگت را زمین بگذار،
دفاع از خویش و از حق گر گناه است این زمان، هیهات از این ذلت!
گنهکارم؟ بیا و همگناهم باش
به خونم تشنهاند اینها،
من ایرانم! پناهم باش...
#نرگس_صرافیان_طوفان
و یه روز بالاخره اتفاق میفته!
بلند میشیم و میبینیم همونجاییم..
همونجایی که به نظر همه چی درست میاد..
همونجایی که ببینیم قلبمون آرومه،
روحمون حالش خوبه
و لبخندمون واقعیه..
همونجایی که رویاها واقعیه
و هیچی نیست که نگرانمون کنه!
آمدم سر بزنم شعر بخوانم بروم
آنقدر دلزده هستم که نمانم بروم
به همین کوچه و این خانه و دیوار اتاق
و به آیینه سلامی برسانم بروم
آخرین بار به لب هات کمی زل بزنم
به دلم طعم لبت را بچشانم بروم
یک کمی خاطره جامانده که بردارم و بعد
تن رنجور خودم را بکشانم بروم
بغض هم واسطه شد خواست دلت را ببرد
تو خریدار نشو، زود برانم بروم
باز باران زده در گوشهٔ چشمم، باید
اشک... در دفتر شعرم بچکانم بروم