‌سادہ بگویم…. زن‌ها همیشہ می‌ترسند، از اینڪہ موے ڪوتاہ بهشان نیاید، از اینڪہ خوب آرایش نڪنند، از اینڪہ بلند بخندند، و از اینڪہ مردے ترڪشان ڪند. زن‌ها همیشہ می‌ترسند اما زن‌ها ترسو نیستند... با تمام این ترس‌ها، مویشان را ڪوتاہ می‌ڪنند، زیبا آرایش می‌ڪنند، بلند می‌خندند و مردے را ڪہ دوستشان ندارد، ترڪ می‌ڪنند..

ڪیمیا رجبی

می‌ بوسمت پرنده‌یِ کوچکم
بخواب و تصور کن که هیچ‌چیز
در جهان واقعیت ندارد
جُز صلح و عشق

- کیمیا رجبی

‌یه جایی خوندم که
کیمیا رجبی می گفت:
«تشنه‌ی یک آشناییِ آرامم.
یک برخورد ملایم و عمیق و تاثیرگذار،
یک دیدار جاری و آرامش‌بخش.»

نگفت دوستت دارم، اما طوری نگاهش کرد که انگار تمامِ موفقیت‌های زندگی‌اش روبه‌رویش نشسته بود.

#کیمیارجبی

انسان گاهی لحظه‌هایی را پشت سر
می‌گذارد که بعدها، وقتی به یاد بیاورد،
از تاب آوریِ خودش تعجب می‌کند.


#کیمیا_رجبی

21:21.

نیاز دارم چیزی بشنوم، چیزی که مثل تمام چیزهایی که شنیدم نیست. چیزی که باعث بشه گرم شدن قلب و حرکتِ نرمِ خون رو توی رگ‌هام حس کنم ..

#کیمیا_رجبی

حالم مانند زنی‌ست عکاس
در آلمان غربی
خیره به دیوار باران خورده
برلین
که آخرین لبخند معشوقه‌اش را
پشت آخرین صف از بتون‌ها  ثبت کرد
و سربازها دوربینش را
شکستند ...

#بهاره_رجبی

خانه تکانی که می‌کنی
حواست به
خاطرات خاک خورده‌مان هم باشد
شاید دلت هوایم کرد
دوباره عاشقم شدی!

#رضا_رجبی

.
ارزان فروختم این بار گران را
"دل" را...
دادمش به اویی که نمی‌دانست
شیوه‌ی "دل داری" را...

#علی_رجبی

اگر عاشق بودنم را
از زبانم
از نگاهم
یا از لمس دستانم نمی فهمی؛
بگذار این بار
عشق را
به لب بیاورم...

#علی_رجبی