کپشن های مربوط به غربی

پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی غربی

عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)

حالم مانند زنی‌ست عکاس
در آلمان غربی
خیره به دیوار باران خورده
برلین
که آخرین لبخند معشوقه‌اش را
پشت آخرین صف از بتون‌ها  ثبت کرد
و سربازها دوربینش را
شکستند ...

#بهاره_رجبی


تو مگر باغِ بهشتی که چنین مطبوعی؟.

- شمس مغربی

「♡」

چگونه شدیم آنچه هستیم

کوروش

. نام کوروش بصورت سایروس یا سیروس در کشورهای غربی برای نامگذاری پسران بکار میرود. نام داریوش هم در مقیاسی کمتر چنین است.

. خیابانها و تندیس هایی بنام کوروش در چند شهر جهان وجود دارد

.آرامگاه کوروش سالها محل زنجیرزنی و حصور دسته های عزاداری محرم بود

.پایه گذاری امپراتوری هخامنشی بدست کوروش معادلات جهانی قدرت را بهم ریخت

. پیتاگورس (فیثاغورث)- بودا و کنفسیوس در این سده پدید آمدند

. در اروپا هیچ دولت مطرحی وجود نداشت جز دولت شهرهای یونان

۲۹ بهمن
روز ولنتاین ایرانی ها...
روزی که کورش کبیر
آن را"" سپنتا ""
"".️روز عشق .️""
نام گذاری کرد...

پس به خود ببالیم
که قبل از غربیها
ما روز ولنتاین داشتیم...


بیایید این روز قشنگ رو
به هم تبریک بگوییم
نه ولنتاین غربیها
که قدمتی ندارد...

.️.️روز سپنتا .️.️
.️.️روز عشق .️.️
به تمام ایرانیها
هر کجا که هستند مبارک....️♡.️♡

عاقبت یک روز، مغرب محو مشرق می شود
عاقبت غربی ترین دل نیز عاشق می شود

.خلیل ذکاوت


.حجت الاسلام حسین طائب رئیس سازمان اطلاعات سپاه در حاشیه حضور در راهپیمایی 22 بهمن :

.غربی‌ها و عواملشان در داخل کشور بدانند ما نظاره‌گر فتنه‌گری و شرارت آنها نخواهیم بود. اگر دنبال آشوب بروند باید آماده ضربه‌های محکم دستگاه امنیتی باشند.

"مقصدم" باش...
بگذار از هر کجای جهان که میروم..
ختم شوم به #تُ ...


#لیلا_مغربی
. .

این ماجرا واقعی است ؛ گوش کنید! شاه بیت این غزل اینجاست!
سال 1381، شامگاه یک پنجشنبه تابستانی
تهران، خیابان افریقا، یک پاساژ باحال سانتی مانتال
«لطفا حجاب اسلامی را رعایت فرمایید» .
دخترکان جوان، لاک زده و مانیکور کرده، با هفت قلم آرایش و موهای افشان به دهها مغازه برمی خورند که این تابلو بر روی در ورودی آنها - جایی که همه آن را ببینند - نصب شده است .

توجهی به این نوشته کنند؟ اصلا!



اندکی از این زلف پریشان در پس روسری حریرآسای خویش پنهان کنند؟ ابدا!
اگر اینان چنین کنند، تکلیف آنان چه می شود؟ آنان که آمده اند برای گره گشایی از زلف یار!
معاشران گره از زلف یار بازکنید
شبی خوش است بدین قصه اش دراز کنید
بگذریم . . . برای غربت حافظ همین بس . همین که شب خوش قصه او شامگاه یک پنجشنبه تابستانی باشد در یک پاساژبا حال سانتی مانتال!
بگویی اندکی ناشادمانی و رنج، یا شکوه و گلایه در زوایای رخسارش پیدا باشد، هرگز!
تازه از فرانسه برگشته بود . می خندید و می گفت مهد دموکراسی، تحمل یک متر روسری را نداشت . نتوانستند حضور چند دختر محجبه را در مدارس خود بپذیرند . . . چه راحت حکم به اخراج ما کردند .
گفتم چرا می خندی؟ گفت چرا نخندم! بر سر عقیده ام ماندم تا آخر! این جالب نیست؟
گفتم همه این حرفها بخاطر یک متر روسری است؟ جوابی که داد از سن و سالش خیلی پخته تر بود . زیرکانه و هوشمندانه!
نه! این بهانه است . آنها حجاب را فرهنگ می دانند، نه تمدن، نه اصالت و نه هویت! . . . صرفا اعتقادی فردی که محدودیت و انحصار در دل آن است .
می دانید، زن غربی خیلی بخشنده است . همه را از خوان پر نعمت خویش بهره مند می کند، اما خود همیشه سرگردان و تشنه است!
گفتم تشنه چه چیز؟
گفت تشنه این که به او بنگرند، طالبش شوند و پی اش را بگیرند . همه همت زن غربی این است که از کاروان مد عقب نماند و هر روز جلوه ای تازه کند . او اسیر و در بند خویش است . . . و در این اسارت، سرخوش . او هرگز به رهایی فکر هم نمی کند، چون آزاد است و رها . . . اما در قفس!
زن غربی نمی داند کیست!
- نداند، چرا با تو و حجاب تو سرستیز دارند؟
با تعجب نگاهم کرد و گفت این حکایت همان پسری است که هر چه معلمش به او گفت بگو «الف » نگفت، پرسید چرا؟ گفت «الف » اول راه است . اگر گفتم، می گویی بگو «ب » . . . این رشته سردراز دارد .
آنها همه می دانند اگر زنی محجب شد، دیگر در کوچه و خیابان از لوازم آرایشی که آنها می سازند، استفاده نمی کند، دیگر لخت و عور مبلغ کالاهای آنان نمی شود، دیگر با مردان بیگانه به دریا نمی رود، دیگر نمی تواند در هر مجلس و محفلی شرکت کند، بزند و برقصد . . . !
باز هم فکر می کنید همه این حرفها به خاطر یک متر روسری است؟
در اتاق رئیس «مؤسسه اسلامی نیویورک » را گشود و داخل شد . آنگاه بی مقدمه گفت آقا من می خواهم مسلمان شوم!
مرد سرش را از روی کاغذ برداشت، چشمش به دختر جوانی افتاد که چیزی از وجاهت و جمال کم نداشت .
گفت باید بروی تحقیق کنی . دین چیزی نیست که امروز آن را بپذیری و فردا رهایش کنی .
قبول کرد و رفت، مدتی بعد آمد . مرد راضی نشد . . . باز هم باید تحقیق و مطالعه کنی . آنقدر رفت و آمد که دیگر صبرش لبریز شد . فریادی کشید و گفت «به خدا اگر مسلمانم نکنید، می روم وسط سالن، داد می زنم و می گویم من مسلمانم .»
. . . مرد فهمید این دختر جوان در عزم خود جدی است .
چیزی به میلاد پیامبر اکرم (ص) نمانده بود . آماده اش کردند که در این روز مهم طی مراسمی به دین مبین اسلام مشرف شود .
جشنی بپا کردند و در ضمن مراسم اعلام شد که امروز یک میهمان تازه داریم: یک مسلمان جدید! . . . و او از جا برخاست .
کسی از بین مردم صدا زد لابد این دختر خانم هم عاشق یک پسر مسلمان شده و خیال کرده دین اسلام جاده صاف کن عشق اوست! چه اسلامی؟ همه حرف است!
(نخود این آش شد . نمی دانم چه سری است که بعضی ها دوست دارند نخود هر آشی بشوند) .
- نه، نه . . . اشتباه نکنید . این خانم نه عاشق شده و نه با چشم بسته به این راه آمده، او مدتهاست تحقیق کرده و با بصیرت دین ما را پذیرفته است . چیزهایی از اسلام می داند که شاید هیچکدام از شما ندانید! کدام یک از شما مفهوم «بداء» را می دانید؟ همه نگاه کردند به هم، مسلمانان نیویورک و مساله اعتقادی بداء؟
اما او از این مفهوم و دهها مورد نظیر آن کاملا مطلع است .
بگذریم . او در آن مجلس مسلمان شد و برای اولین بار حجاب را پذیرفت .
خانواده مسیحی دختر که با یک پدیده جدید مواجه شده بودند، شروع به آزار و اذیت او کردند و روز به روز بر سخت گیری و فشار خویش افزودند .
دختر مانده بود چه کند! باز راه مؤسسه اسلامی نیویورک را درپیش گرفت و مسؤولان این مرکز را در جریان کار خود قرار داد . آنان نیز با برخی از علمای ایران تماس گرفتند و مطلب را با آنان در میان گذاشتند . در نهایت، کار به اینجا رسید که اگر خطر جانی او را تهدید می کند، اجازه دارد روسری خود را بردارد .
گوش کنید!
شاه بیت این غزل اینجاست;
دختر پرسید اگر من روسری خود را برندارم و در راه حفظ حجابم کشته شوم، آیا شهید محسوب می شوم؟
پاسخ شنید، آری .
و او با صلابت و استواری گفت: «والله قسم روسری خود را برنمی دارم، هر چند در راه حفظ حجابم، جانم را از دست بدهم .»
آنچه خواندید، سه پلان از یک ماجراست .
پلان اول، حکایت ماهیانی که در آب زندگی می کنند، همه عمر در آب غوطه ورند، اما مرتب از هم می پرسند: آب کو؟
پلان دوم، حکایت ماهی دور افتاده از آبی که آنقدر تن به شن های ساحل می زند تا بالاخره راهی به دریا باز کند .
. . . و پلان سوم، حکایت ماهی گداخته ای که هرم گرمای خشکی نفسش را بریده، حسرت آب بردلش مانده، اما راه دریا را از دل خویش می جوید!
بازگردیم به خیابان آفریقا، آن پاساژ با حال سانتی مانتال، بی اعتنایی دختران جوان به آن تابلو و قهقهه های مستانه!
شست و شویی کن و آنگه به خرابات خرام
تا نگردد زتو، این دیر خراب، آلوده

پايگاه حوزه


فصلنامه پرسمان، شماره 1، سروقامت، حسین؛

چـــــــادر مـــــــادر من ، فـــــــاطمه ، حرمت دارد

نه فقط شبه عبایی مشکیست

که سرت بندازی
و خیالت راحت
که شدی چادری و محجوبه!

چـــــــادر مـــــــادر من ، فـــــــاطمه ، حرمت دارد

قاعده، رسم، شرایط دارد

شرط اول همه اش نیت توست...
محض اجبار پدر یا مادر
یا که قانون ورودیه دانشگاه است
یا قرار است گزینش شوی از ارگانی
یا فقط محض ریا
شایدم زیبایی، باکمی آرایش!
نمی ارزد به ریالی خواهر...

چـــــادر مـــادر من ، فـــــاطمه، شرطش عشق است

عشق به حجب و حیا
به نجابت به وفا
عشق به چادر زهرا
که برای تو و امنیت تو خاکی شد
تا تو امروز شوی راحت و آسوده
کسی سیلی خورد
خون این سیل شهیدان
همه اش با هدف چادر تو ریخته شد.

خواهرمـــــــ

حرمت این پارچه ی مشکی تو
مثل آن پارچه مشکی کعبه والاست

یـــــــادگار زهراست
نکند چـــــــادر او سرکنی اما روشت منشت
بشود عین زنان غربی
خنده های مستی
چشمک و ناز و ادا
عشوه های ناجور

به خدا قلب خــــــدا می گیرد
به خدا

دوستی می گفت :وقتی میخواهند عاشقانه بنویسند: تصویری نیمه عریان را به

متن اضافه می کند.

وقتی میخواهند عشق را تعریف کنند:

از برهنگی مانکن های غربی استفاده می کنند

وقتی میخواهند به دیگران نشان دهند عاشق شده اند: دختری را با نگاه های

هوس آلود انتخاب می کنند

معلوم نیست عاشق ها،بی حیا شده اند

یا بی حیا ها عاشق.....!!!

اس ام اس های جدید،عاشقانه، خنده دار و . . . ارسالی کاربران

حالم, مانند, زنیست, عکاس, آلمان, غربی, خیره, دیوار, باران, خورده, برلین, آخرین, لبخند, معشوقهاش, بتونها, سربازها, دوربینش, شکستند, بهارهرجبی, باغِ, بهشتی, چنین, مطبوعی, مغربی, چگونه, شدیم, آنچه, هستیم, کوروش, بصورت, سایروس, سیروس, کشورهای, برای, نامگذاری, پسران, بکار, میرود, داریوش, مقیاسی, کمتر, خیابانها, تندیس, هایی, بنام, جهان, وجود, دارد, آرامگاه, سالها, زنجیرزنی, حصور, دسته, عزاداری, محرم, پایه, امپراتوری, هخامنشی, بدست, معادلات, جهانی, قدرت, ریخت, پیتاگورس, فیثاغورث, بودا, کنفسیوس, پدید, آمدند, اروپا, دولت, مطرحی, نداشت, شهرهای, یونان, بهمن, ولنتاین, ایرانی, روزی, کورش, کبیر, سپنتا, ببالیم, غربیها, داشتیم, بیایید, قشنگ, تبریک, بگوییم, قدمتی, ندارد, تمام, ایرانیها, هستند, مبارک, عاقبت, مشرق, ترین, عاشق, خلیل, ذکاوت, الاسلام, حسین, طائب, رئیس, سازمان, اطلاعات, سپاه, حاشیه, حضور, راهپیمایی, عواملشان, داخل, بدانند, نظارهگر, فتنهگری, شرارت, آنها, نخواهیم, دنبال, آشوب, بروند, باید, آماده, ضربههای, محکم, دستگاه, امنیتی, باشند, مقصدم, بگذار, کجای, میروم, لیلامغربی, ماجرا, واقعی, کنید, اینجاست, شامگاه, پنجشنبه, تابستانی, تهران, افریقا, پاساژ, باحال, سانتی, مانتال, لطفا, حجاب, اسلامی, رعایت, فرمایید, دخترکان, جوان, مانیکور, کرده, آرایش, موهای, افشان, دهها, مغازه, برمی, خورند, تابلو, ورودی, جایی, ببینند, توجهی, نوشته, کنند, اصلا, اندکی, پریشان, روسری, حریرآسای, خویش, پنهان, ابدا, اینان, تکلیف, آنان, آمده, گشایی, معاشران, بازکنید, بدین, دراز, بگذریم, غربت, حافظ, همین, باشد, پاساژبا, ناشادمانی, شکوه, گلایه, زوایای, رخسارش, پیدا, هرگز, تازه, فرانسه, برگشته, خندید, دموکراسی, تحمل, نتوانستند, محجبه, مدارس, بپذیرند, راحت, اخراج, کردند, گفتم, نخندم, عقیده, ماندم, جالب, حرفها, بخاطر, جوابی, سالش, خیلی, پخته, زیرکانه, هوشمندانه, بهانه, فرهنگ, تمدن, اصالت, هویت, صرفا, اعتقادی, فردی, محدودیت, انحصار, دانید, بخشنده, خوان, نعمت, بهره, همیشه, سرگردان, تشنه, بنگرند, طالبش, شوند, بگیرند, کاروان, نماند, جلوه, اسیر, اسارت, سرخوش, رهایی, آزاد, داند, کیست, نداند, سرستیز, دارند, تعجب, نگاهم, حکایت, همان, پسری, معلمش, نگفت, پرسید, رشته, سردراز, دیگر, کوچه, لوازم, آرایشی, سازند, استفاده, مبلغ, کالاهای, مردان, بیگانه, دریا, تواند, مجلس, محفلی, شرکت, بزند, برقصد, اتاق, مؤسسه, نیویورک, گشود, آنگاه, مقدمه, خواهم, مسلمان, کاغذ, برداشت, چشمش, جوانی, افتاد, چیزی, وجاهت, جمال, بروی, تحقیق, امروز, بپذیری, فردا, رهایش, قبول, مدتی, راضی, مطالعه, آنقدر, صبرش, لبریز, فریادی, کشید, مسلمانم, نکنید, سالن, گویم, فهمید, میلاد, پیامبر, اکرم, نمانده, مراسمی, مبین, مشرف, جشنی, اعلام, میهمان, داریم, جدید, برخاست, مردم, لابد, خانم, خیال, جاده, اوست, نخود, دانم, بعضی, دوست, بشوند, اشتباه, بسته, مدتهاست, بصیرت, پذیرفته, چیزهایی, شاید, هیچکدام, ندانید, مفهوم, بداء, مسلمانان, مساله, مورد, نظیر, کاملا, مطلع, اولین, خانواده, مسیحی, پدیده, مواجه, بودند, شروع, آزار, اذیت, گیری, فشار, افزودند, درپیش, گرفت, مسؤولان, مرکز, جریان, قرار, برخی, علمای, تماس, گرفتند, مطلب, میان, گذاشتند, نهایت, جانی, تهدید, اجازه, بردارد, برندارم, حجابم, کشته, شهید, محسوب, پاسخ, شنید, صلابت, استواری, والله, برنمی, جانم, بدهم, خواندید, پلان, ماجراست, ماهیانی, زندگی, غوطه, مرتب, پرسند, افتاده, ساحل, بالاخره, راهی, گداخته, گرمای, خشکی, نفسش, بریده, حسرت, بردلش, جوید, بازگردیم, آفریقا, اعتنایی, دختران, قهقهه, مستانه, شویی, آنگه, خرابات, خرام, نگردد, آلوده, پايگاه, حوزه, فصلنامه, پرسمان, شماره, سروقامت, حسین؛, چادر, مادر, فاطمه, حرمت, عبایی, مشکیست, بندازی, خیالت, چادری, محجوبه, قاعده, شرایط, توست, اجبار, قانون, ورودیه, دانشگاه, گزینش, ارگانی, شایدم, زیبایی, باکمی, ارزد, ریالی, خواهر, شرطش, نجابت, زهرا, خاکی, آسوده, سیلی, شهیدان, ریخته, خواهرم, پارچه, کعبه, والاست, یادگار, زهراست, نکند, سرکنی, روشت, منشت, بشود, زنان, خنده, مستی, چشمک, عشوه, ناجور, گیرد, دوستی, وقتی, میخواهند, عاشقانه, بنویسند, تصویری, نیمه, عریان, اضافه, تعریف, برهنگی, مانکن, دیگران, نشان, دهند, دختری, انتخاب, معلوم,