خدایا
با همین دستان ریز و لرزانم،
یکییکی آرزوهایی را که با نخ خیال بافته بودم،
به خاک سپردم
قلبم، دیگر گورستانِ رؤیاست...
جایی نمانده برای دفن حسرتهای تازه....
ای مهربان بیمرز!
تو جز من بندههای زیادی داری، اما من جز تو پناهی ندارم......
در میان بیکران بندگانات
من همانند قطرهای در اقیانوسم
اما برای من،
تو خود اقیانوسی......
خدایا!
از این پس،
قفل بزن بر درِ وا ماندهی دلم، تا هیچ رؤیای دیگری جرأت فرود آمدن در این ویرانه را نداشته باشد.
نه دلم تاب تولد آرزوی نو دارد،
نه اشکهایم، طاقت بدرقهی دیگری
پست ها و اس ام اس های مربوط به کلمه ی نمانده
عزیزان علاقه مند جهت ارسال جملات خود میتوانند با تلفن همراه به سایت ما وارد شوند تا پس از ثبت نام و ایجاد پروفایل قابلیت ارسال جمله برایشان فعال گردد،
شما میتوانید دوستان جدید در «کپی پیست کن» بیابید :)
وقتی انسان آموخت که چگونه با رنجهایش تنها بماند آن وقت چیز زیادی نمانده که یاد نگرفته باشد 🤍
- آلبر کامو
♡
#تقویم_یازدهم_تیر
«إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا»
سلام بر کسانی که گمان میکنند
دنیا به آخر رسیده و دیگر راهی
برای آنها باقی نمانده،
و نمیدانند
که خدا بعد از هر سختی راه
راحتی برای آنها فراخ نموده .
9:9
در قلبم نسبت به قلبت حتی کینهای هم نمانده؛
به نظرم تو هم مثل بقیه هستی!
#ناظم_حکمت
مدام به این فکر میکنم؛ اگر رسیدیم و شوقی نمانده بود چه؟
.࿐
آنجایی که هیچ امیدی باقی نمانده، باید ابداعش کرد.
#آلبر_کامو
. .
#توئیت ..️
#آلبر_کامو میگه :
«وقتی انسان آموخت که چگونه با رنج هایش تنها بماند، چگونه بر اشتیاقش به گریز چیره شود، آن وقت چیز زیادی نمانده که یاد نگرفته باشد.»
"مدان کارِ کمی با زحمتِ هستی به سر بردن
ز خود نگذشتن اینجا همتِ مردانهای دارَد..."
بیت #بیدل، عینا جملهی «کامو» است، که زیباتر، موجزتر و ایرانیپسندتر گفته است.
. .
دیگر راهی نمانده
باید رهایت کنم!
اما از من این کار بر نمی آید
تنها می توانم
دستانم را باز بگذارم
تو خودت
تکلیف دلم را مشخص کن
یا در آغوشم بگیر و تا همیشه بمان
یا جانم را بگیر و با خودت ببر!
یادت هست
انتخاب همیشه با تو بوده
..
«إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا»
سلام بر کسانی که گمان میکنند
دنیا به آخر رسیده و دیگر راهی
برای آنها باقی نمانده،
و نمیدانند
که خدا بعد از هر سختی راه
راحتی برای آنها فراخ نموده .
#شبتون_بی_غم
با هر کس که مینشستم از امید حرف میزدم
حتّی وقتی که ذرهای امید درونم نمانده بود.
- صباحالدین علی
.
. .