امیدوارم تو سن شصت هفتاد سالگی یه شب
سیگار به دست تو بالکن یاد کارای نکرده و آرزوهای
از دست رفته جوونیمون نیوفتیم و
همه وجودمون پر از حسرت نشه...

حالت خوبه ولی رندوم یاد یه چیزی میوفتی و انگار خنجر زدن تو قلبت🫀

این عکس انیمه‌ای‌ چه کوفتیه ترند شده ؟!

توام با این ربات عکستو انیمیشنی کن .:

اینکه ثانیه به ثانیه بهم‌ توجه کنی من رو جذبت میکنه نه اینکه هر ده ساعت یبار یادم بیوفتی.

من به شدت آدم
"وقتی ناراحت میشم بروت نمیارم ولی یواش یواش از چشمم میوفتی" هستم.

من
نمیخواستم
از
چشمم
بیوفتی
اما
خب
تو
تمام
تلاشتو
کردی : )!

اینکه می‌تونم تا مقدار خیلی زیادی از تراماهای زندگیم جوک بسازم واقعاً اذیتم می‌کنه، لایک این کوفتی که داری هار هار بهش می‌خندی همونی نبود که شخصیتتو هزارتا تیکه کرد وقتی حتی نمی‌تونستی از خودت دفاع کنی؟

The night is really short and short to heal the wounds of your day and prepare for tomorrow.

‏شب حقیقتا کوتاه و اندکه برای اینکه هم‌ زخم‌های روزت رو ترمیم کنی، و هم برای فردای کوفتی آماده بشی.

‏:Remember

این دسته افرادی که بهت حس کم بودن میدن اولش با هزاران عشق و محبت وارد زندگیت میشن و جوری باهات حرف میزنن و رفتار میکنن که فکر میکنی دیگه بی‌نیاز شدی از همه چیز...
به مرور متوجه میشی که این تویی که فقط داری وقت میزاری و توجه میکنی، این تویی که فقط حرفای خوب میزنی و ارزش قائلی، و تو این سطح از رابطت میبینی داری آسیب میبنی و همش فکر میکنی مشکل از توعه نه از اون آدمای سمی!
نزار هیچوقت به روحت آسیب بزنن چون این تویی که قراره اذیت بشی نه اون!
و اینو بگم تو وقتی خودتو دوست نداشته باشی مدام گیر آدمایی میوفتی که دوستت ندارن...

امیدوارم گیر آدمایی نیوفتید که مثل هوای بهار تکلیفشون با خودشون مشخص نیست.