هر موقع برایِ تو سوگواری می‌کنم، برایِ منی که با تو از بین رفت و نابود شد هم سوگواری می‌کنم. چون اون من رو دیگه هیچکس قرار نیست ببینه. حتی خودم.

وقتی برای چیزی که باید سوگواری نکردی، حالا برای همه‌چیز سوگواری.

نوشته بود:
"این زخم رو پذیرفتم. اما با هر اتفاقی برمیگردم واسش سوگواری می‌کنم که اگه اون زخم نبود، اینجوری نمیشد".

‏اون زخم رو پذیرفتم، اما با هر اتفاقی برمیگردم واسش سوگواری میکنم که اگه اون زخم نبود اینجور نمیشد.

به قول داستایوفسکی:
«من انتقام جو و کینه‌ای نیستم اما حافظه‌ام در‌ مورد جراحات و تحقیرها با وجود بزرگواری‌ام، بسیار قوی است.»

من انتقام جو و کینه ای نیستم، اما حافظه ام
در مورد جراحات و تحقیرها،
با وجود بزرگواری ام، بسیار قوی است...

.࿐

«سوگواری برای زندگی‌ای که نساختی، از سوگواری برای زندگی‌ای که داشتی و از دستش دادی هم سخت‌تره.»

این‌که صمیمی‌ترین دوستم رهام کرد واقعا به سوگواری بیشتری نیاز داشت. من اما بابام بهم گفته سوگواری و رو زمین نشستن نشونه ضعفه و بنابراین پاشدم و گفتم اصلا هم درد نداشت. درد داره ولی. خیلی درد داره و ناخودآگاهم گاه و بیگاه داره بهم یادآوری می‌کنه لکاته بشین گریه کن زخمت خوب نشده.

من انتقام‌جو و کینه‌ای نیستم، اما حافظه‌ام درمورد جراحات و تحقیرها، با وجود بزرگواری‌ام، بسیار قوی است.

• جوان خام / داستایوفسکی

اینکه پارتنرتون زیاد گذشت میکنه ،خوشحال نباشید!
این متانت، صبوری و بزرگواری اونو میرسونه!
اما آدما با هر مرتبه کوتاه اومدن قد احساسشون کوتاه تر میشه و قلبشون سرد تر!
یهو به خودت میایی میبینی از دستش دادی !